ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
قسمتهایی ازاسرار حج رادرخلال گفت وگو شبلی علیه رحمه وامام سجاد علیه السلام را در ادامه مطالب مطالعه فرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم اسرار حج ترجمه روایت شبلی از حضرت سجاد علیهالسلام (از کتاب مستدرکالوسائل، جلد دهم، صفحه166) شبلی به دیدن حضرت سجاد علیهالسلام که از حج بازگشته بودند رفته بود که حضرت در ضمن صحبتها از او پرسیدند: شبلی! حج رفتهای؟ شبلی گفت: بلی یابنرسولالله؛ حضرت سوال کردند: وقتی به میقات رسیدی و لباسهای خود را درآوردی و غسل کردی آیا نیت کردی که با در آوردنِ لباس، نافرمانی خداوند را در میآوری و کنار میگذاری؟! و آیا نیت کردی که با درآوردن لباسهای دوخته شده، از ریاء و دوروئی و انجام کارهای نادرست، کناره میگیری؟! و آیا هنگام غسل احرام، نیت کردی که روح و قلبت را از گناهان و لغزشها میشویی؟! شبلی گفت: نه اینگونه نیت نکردم؛ حضرت فرمود: پس واقعاً به میقات وارد نشدی و لباس درنیاوردهای و غسل نکردهای!! سپس حضرت سوال کردند که: وقتی بدن خود را از موهای زائد پاک میکردی و احرام میبستی و قصد عمره و حج داشتی، آیا نیت کردی که با پاک کردن موهای زائد، گناهان و زشتیها را از خود دور کنی؟! و آیا هنگامی که احرام بستی، نیت کردی که دیگر هیچ حرامی را مرتکب نشوی؟! و آیا هنگامی که نیت عمره و حج کردی، نیت کردی که از وابستگی به هر چه غیر خداست خارج شوی؟! شبلی گفت: نه اینگونه نیت نکردم؛ حضرت فرمود: پس واقعاً خود را تمیز نکردهای و احرام نبستهای و نیت عمره و حج نکردهای!! سپس حضرت سوال کردند که: وقتی که وارد میقات شدی و دو رکعت نماز احرام را خواندی و لبیک گفتی، آیا با وارد شدن به میقات نیت کردی که میخواهی به زیارت خدا بروی؟! وآیا هنگامی که نماز احرام میخواندی نیت کردی که میخواهی با نماز که بهترین اعمال است به خدا نزدیک شوی؟! و آیا هنگامی که لبیک گفتی، نیت کردی که تعهد اطاعت بهخدا بدهی و از تمام نافرمانیها کناره بگیری؟! شبلی گفت: نه اینگونه نیت نکردم؛ حضرت فرمود: پس واقعاً وارد میقات نشدهای و نماز نخواندهای و لبیک نگفتهای!! سپس حضرت سوال کردند که: آیا وقتی که به مکه رسیدی و داخل حرم شدی، با ورود به مکه نیت کردی که به دنبال خدا آمدهای؟! و آیا هنگامی که وارد محدودة حرم شدی، نیت کردی که احترام تمام مسلمین را نگاه داری و دیگر غیبت نکنی؟! شبلی گفت: نه اینگونه نیت نکردم؛ حضرت فرمود: پس واقعاً وارد مکه و حرم نشدهای!! سپس حضرت سوال کردند که: وقتی طواف کردی و حجرالاسود را لمس کردی و در مقام ابراهیم نماز خواندی و سعی بین صفا و مروه کردی، آیا با طواف و لمس حجرالاسود نیت کردی که با خدا دست دادهای و دیگر با او مخالفت نخواهی کرد؟! و آیا هنگامی که در مقام ابراهیم برای نماز ایستادی نیت کردی که در انجام فرمانهای خداوند و دوری از نافرمانی، همت کنی و پایدار باشی؟! و آیا وقتی نماز خواندی، نیت کردی که به حضرت ابراهیم اقتدا کنی و با این نماز بینی شیطان را به زمین بمالی؟! و آیا وقتی سعی بین صفا و مروه کردی، آیا نیت کردی که از غیر خدا بهسوی خدا فرار کنی و این حال تو را خدا ببیند و اینکه همیشه بین خوف و رجاء باشی؟! شبلی گفت: نه اینگونه نیت نکردم؛ حضرت فرمود: پس واقعاً طواف نکردی و دست به حجرالاسود نزدهای و نماز نخواندهای و سعی نکردهای!! سپس حضرت سوال کردند که: آیا هنگامی که بر سر چاه زمزم رفتی و از آن آب نوشیدی، نیت کردی که اطاعت خدا را به جان و دلت وارد کنی و از نافرمانی او چشم بپوشی؟ شبلی گفت: نه اینگونه نیت نکردم؛ حضرت فرمود: پس واقعاً بر سر چاه زمزم نرفتهای و از آن آب ننوشیدهای!! سپس حضرت سوال کردند که: وقتی به عرفات رفتی و در کنار جبلالرحمه قرار گرفتی و به مشعر رفتی و سنگ جمع کردی، آیا با وقوف در عرفات، توجه کردی که خداوند تمام حقایق را میداند و بر همچنین بر تمام زوایای درونی تو مطلع است؟! و آیا وقتی در کنار جبلالرحمه قرار گرفتی، نیت کردی که خداوند رحمتش را بر تمام مومنین جهان جاری کند و امور آنها را خودش به دست بگیرد؟! و آیا وقتی در مشعر قرار گرفتی، نیت کردی که توجه به خدا و ترس از خدا را در دلت وارد کنی؟! و آیا وقتی از مشعر سنگ برداشتی، نیت کردی که تمام نادانیها و نافرمانیها را از خود دور کنی و رو به سوی علم و عمل کنی؟! شبلی گفت: نه اینگونه نیت نکردم؛ حضرت فرمود: پس واقعاً به عرفات و مشعر نرفتهای و سنگ جمع نکردهای!! سپس حضرت سوال کردند که: آیا وقتی به مِنی رفتی و ستونهای شیطان را سنگ زدی و قربانی کردی و سر تراشیدی، با رفتن به مِنی نیت کردی که مردم از دست و زبان و خیال تو در امان باشند؟! و اینکه متوجه باشی زمینه حرکت بهسوی خدا برای تو کاملا فراهم شده است و خدا حاجت تو را داده است؟! و آیا هنگامی که ستونهای شیطان را سنگ زدی، نیت کردی که خودِ شیطان را سنگ بزنی و با این حج او را از خود دور کنی و عصبانی کنی؟! آیا وقتی سر تراشیدی، نیت کردی که از هر ناپاکی و پلیدیای پاک شوی و از گناهان مانند روز تولد خارج شوی؟! آیا وقتی قربانی کردی، نیت کردی که گلوی طمع را در درونت ببُرّی و به خدا تکیه کنی و اینکه با این کار به حضرت ابراهیم اقتدا کردهای که به امر خدا خواست فرزندش را که عزیزترین موجودات برای او بود، قربانی کند؟! شبلی گفت: نه اینگونه نیت نکردم؛ حضرت فرمود: پس واقعاً به مِنی نرفتهای و سنگ نزدهای و قربانی نکردهای و سر نتراشیدهای!! سپس حضرت سوال کردند که: آیا وقتی به مکه برگشتی و طواف حج را انجام دادی، توجه کردی که از فضای رحمت خداوند آمدهای و بهسوی اطاعت او قدم برمیداری و بهدنبال محبت او هستی و فرامین او را انجام میدهی؟! شبلی گفت: نه اینگونه نیت نکردم؛ حضرت فرمود: پس واقعاً به مکه بازنگشتهای و طواف حج نکردهای!! شبلی! بازگرد که تو اصلا حجّ واقعی را انجام ندادهای!! اشک از چشمان شبلی جاری شد و تصمیم گرفت که اسرار حج را خوب بیاموزد، تا اینکه خداوند توفیق داد و در سال بعد با معرفت و یقین به حج رفت. |