با تو خدا حافظى مىکنیم در حالیکه قلب ما، خوار و زار و فروتن است. و نفس ما خاشع است و امیدواریم که باز هم تو را ببینیم.
از خدا مىخواهیم که ما را بار دیگر بسوی تو برگرداند، و باز هم به دیدار تو موفق شویم، و به دیدن تو باز هم بزرگوار و بزرگوارتر شویم.
ادامه مطلب ...
عیدقربان این بزرگترین جشن الهی بر تمامی مسلمانان ویکتاپرستان جهان به ویژه ضیوف الرحمان خجسته ًمبارک باد ادامه مطلب ...
از خاک تا افلاک
سر تا پایم را که خلاصه کنند، میشوم مشتی خاک...!که ممکن بود خشتی باشد در دیوار یک خانه
یا سنگی در دامان یک کوه
یا قدری سنگریزه در انتهای یک اقیانوس...و یا شاید خاکی از گلدان...!یا حتی غباری بر پنجره...!اما مرا از این میان برگزیدند برای نهایت
شرافت
برای انسانیت...وپروردگارم که بزرگوارانه اجازه ام داد به نفس کشیدن
دیدن...شنیدن...فهمیدن
و ارزنده ام کرد به واسطه ی نفسی که در من دمید...من منتخب گشته ام برای قرب... برای سعادت...من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده به انتخاب و تغییر...به شوریدن...به عشق...وای بر من اگر که قدر ندانم...
وای بر من اگر که باز هبوط کنم به خاک...!
دلت را خانه ما کن مصفا کردنش با من بما درد دل افشا کن مداوا کردنش با من
اگر گم کرده ای ایدل کلید استجابت را بیا یک لحظه با ما باش پیدا کردنش با من
بیفشان قطره اشکی که من هستم خریدارش بیاور قطره ای اخلاص دریا کردنش با من
اگر درها برویت بسته شد دل برمکن بازآ در این خانه دق الباب کُن واکردنش با من
به من گو حاجت خود را اجابت می کنم آنی طلب کن آنچه میخواهی مهیّا کردنش با من
بیا قبل از وقوع مرگ روشن کن حسابت را بیاور نیک وبد را جمع و منها کردنش با من
چو خوردی روزی امروز ما را شکر نعمت کن غم فردا مخور تأمین فردا کردنش با من
بقرآن آیه رحمت فراوان است ای انسان بخوان این آیه را تفسیرو معنا کردنش با من
اگر عمری گنه کردی مشو نومید از رحمت تو نام توبه را بنویس امضا کردنش با من
طاهره شهرکی
گاهی حوادث و اتفاقهایی در زندگی انسان رخ میدهد که یاد آنها برای همیشه در خاطر او میماند.
یکی از همین حوادث شیرین، درست در سن 20 سالگی برای من نیز رخ داد.
هیچ وقت بهترین لحظه زندگیام را فراموش نخواهم کرد؛ لحظهای را که برای نخستین بار چشمم به جامة سیاه کعبه افتاد.
ادامه مطلب ...
طیّبه عباسی
سیر سبز اندیشه در سیلان عشق، سفر به آنجا که روزی شاهد بهترینِ بهترینها بود و امروز نیز میزبان بهترینِ بهترینهاست؛ آنچنان شور و شعفی در انسان به وجود میآورد که قلم به ناگاه افسار میگسلد و از آنجا میگوید که شاید به چشمِ سر، تا بهحال لمحهای از آن را نیز ندیده باشد.
آنچه پیشرو دارید، چکیدهای است از احساس یک جوان که مکه را به عشق ردّ پای مولایش، دیوانهوار دوست دارد و آرزوی رفتن به آنجا را به صورت سفرنامهای در عالم معنی به تصویر کشیده استادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
مهدی بدری
مکه
دوستان! آنچه اینجا یافتم وصف ناشدنی است. همی گویم که دریافتم تنها راه کمال انسانی و رسیدن به آرمانهای اصیل انسانی، عبودیت تام پروردگار و پیروی آگاهانه از قرآن و اولیای اوست که شاهراه سعادت و روشندلیِ هر جنبندهای همین است و بس.
چه بگویم که گر گدایی بر خوان سفرهای رنگین بنشیند، نداند چه کند.
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِنُورِک َ...»
گاهِ آن است دلا باز به خود باز آییم
بیرقِ شرع برآریم و ز غم باز آییم
عید ما هر نفسِ ماست که بر ما بخشد
شکر این عید چنین است برفتار آییم
همچو بلبل که به بزم گل خود میرقصد
اینچنین شور به سجاده و محراب آریم
زیر تیغ طلبش رقصکنان باید رفت
این حدیثی است که سرلوحة کردار آریم
ادامه مطلب ...