امام صادق (ع) با اشاره به این مرحله; یعنی آمادگی و انقطاع، می فرماید: " اذ أردت الحج فجرد قلبک لله عزوجل من قبل عزمک من کلّ شاغل و حجب کل حاجب و فوّض امورک کلها الی خالقک و توکل علیه فی جمیع ما یظهر من حرکاتک و سکونک و سلم لقضائه و حکمه و قدره و دع الدنیا و الراحة و الخلق و اخرج من جمیع ما یلزمک من جهة المخلوقین و لاتعتمد علی زادک و راحلتک و اصحابک و قوتک و شبابک و مالک مخافة ان تصیر ذلک أعداً و وبالا لیعلم انه لیس له قوة و لاحیلة و لا لأحد الاّ بعصمة الله و توفیقه فاستعدَّ استعداد من لایرجو الرجوع ". هرگاه اراده حج کردی، قبل از عزیمت، قلب خویش را از مشاغل و موانع تهی ساز و برای خدای بزرگ خالص گردان. همه امورت را به آفریدگارت واگذار و در تمام حرکات و سکنات به او توکل نما و تسلیم حکم و قضا و قدر الهی باش. دنیا و راحت و خلق را رها ساز و در ادای حقوق واجب مردم بکوش. بر زاد و راحله ات و یاران و همسفران و قدرت و ثروت و جوانی ات تکیه مکن. چه، بیم آنست که اینها دشمن و وبال تو گردند تا معلوم شود که برای او و برای هیچکس توان و چاره ای جز در پناه خداوند متعال و توفیق او نیست و بدانگونه آمادگی پیدا کن که گویی امید بازگشت نداری.
نکته اساسی سخن امام (ع) توجه بروح حج است. حج یعنی قصد. زائر قصد خدا می کند نه چیز دیگر که هر چه جز او قصد کند شرک است.
آنکه با ما سر سودا سپرد نیست لایق که دگر جا نگرد
هست آیین دو بینی ز هوس قبله عشق یکی باشد و بس
قرب خدا مکانی و زمانی نیست، قرب معنوی، شأنی و عرفانی است و این مستلزم فنای در حق و رهایی از قید خودی است.
قرب نی بالا و پستی جستن است قرب حق از قید هستی رستن است
هر چند میان بنده و خدا حائلی وجود ندارد اما تقرب به او عقبه ها دارد و طی منازل را می طلبد:
بعد مسافت اگر چه در ره او نیست تا سر کویش هزار مرحله باشد
نی ز ملک جو نشان و نی ز فلک پوی راه بسویش نفوس کامله باشد
شرط تقرّب بخدا، بیداری، تفکر، تذکر، مراقبه، محاسبه و مجاهده است تا نفس کامل شود و با کمال مطلق سنخیت پیدا کند. حج سفر از خلق الی الحق است یعنی خلق را پشت سرافکندن.
خانه، خانواده، تجارت و مال، عنوان و مقام و همه تعلقات را رها کردن و حتی از خود و جوانی و توان جسمانی و روحی قطع نظر کردن و عجب و کبر و شهوت و غضب را زیر پا نهادن. چون قصد خدا کرده ای، باید ابراهیموار از زن و فرزند و مال و جان بگذری تا ابراهیمی شوی و چون اسماعیل در کویر انقطاع، پای بر زمین بسایی تا از زمزم فیض و عرفان سیراب گردی و چون هاجر آسیمه سر و برهنه پای در سنگلاخ حیرت و انقطاع از اینسو بدانسوی، اشگبار و بی قرار، دوان دوان راه پویی و بخدا التجا کنی تا فیض رحمانی چاره سازت شود و در دامن مهرش جای گیری. باری این سفر شبیه سفر آخرت است و احرام بر گرفتن رمز لباس آخرت پوشیدن. و بدینسان باید از عهده حقوق خلق و خالق بدر آیی که شاید مجالی دیگر نباشد.حج وفود و ورود بمحضر خداست ـ هر چند همه عالم محضر خداست ـ اما حج میعاد است برای عاشقان کویش و شیفتگان وصلش. امام علی بن موسی الرضا (ع) می فرماید: " علة الحج الوفادة الی الله عزوجل "(1). ای زائر گرامی ! توجه داشته باش بکجا می روی، و عظمت صاحبخانه را بیاد آور و این افتخاری را که بتو داده است شاکر باش و ادب را در حضور رب العالمین نگهدار.
ز منجلاب هوس گر برون نهی قدمی نزول در حرم کبریا توانی کرد
اگر به آب ریاضت برآوری غسلی همه کدورت دل را صفا توانی کرد
اگر ز هستی خود بگذری یقین می دان که عرش و فرش و فلک زیر پا توانی کرد
تا نگردی آشنا زین پرده رازی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام و سروش
زائر گرامی ! می دانی که امامان و اولیای خدا در این لحظه ها چه حالت معنوی و جذبه عرفانی داشتند ؟ سعید بن مسیب گوید: ندیدم حال کسی را همانند حالت زین العابدین (ع) آنگاه که می خواست تلبیه بگوید; هنگام لبیک گفتن بدنش می لرزید و زبانش می گرفت و اشک می ریخت. پرسیدند: این چه حالتی است ؟ فرمود: می ترسم خداوند بگوید: " لا لبیک " یعنی: نه، واقعاً تو پاسخ نداده ای. از این نکته ها درس بگیریم و حالت یک زائر واقعی را پیدا کنیم.
کعبه آن سنگ نشانی است که ره گم نشود حاجی احرام دگر بند، ببین یار کجاست
هفت شوط طواف بر گرد کعبه، دومین واجب از مناسک عمره و یکی از مناسک حج است اما حقیقت طواف همسویی است با جهان هستی از ملک تا ملکوت و بر محور توحید همچون پرگار گردیدن و حیات و ممات و مناسک و عبادات را برای خدا خالص کردن و هماهنگ شدن با فرشتگان خدا که لحظه ای از اطاعت حق غافل و فارغ نیستند. امام صادق (ع) می فرماید: " و طُف بقلبک مع الملائکة حول العرش کطوافک مع المسلمین بنفسک حول البیت ". همانگونه که با دیگر زائران در طواف کعبه ای با قلب خود همپای فرشتگان که پیرامون عرش در طوافند، طواف کن. و زائر با الهام از این راز معنوی از فرش بعرش و از ملک به سوی ملکوت روی می نهد و همراه با فرشتگان دائره ای را که نقطه آغاز و پایانش خداست می پیماید تا فرشته خوی شود و صفات حیوانی از وجودش رخت بربندد. این طواف به قلب است که قبله گاهش جز در دل نیست. چنانکه در حدیث قدسی آمده است: " لایسعنی أرضی و لاسمائی و لکن یسعنی قلب عبدی المؤمن "; آسمان و زمین گنجایش مرا ندارد اما دل بنده مؤمن من ظرفیت مرا دارد. و امام صادق (ع) در بخش دیگری از حدیث مصباح با اشاره بطواف و استلام حجر می فرماید: به نشانه تعظیم صاحبخانه و معرفت جلال و سلطنت او برهنه پای خانه را زیارت کن و حجر الاسود را با رمز رضا و تسلیم و خضوع استلام (لمس) نما.
به آب توبه از زمزم وضو کن بچشم دل بصاحبخانه رو کن
مواظب باش اینجا کوی یار است ز شوقش جان و دلها بی قرار است
چو پروانه بگرد شمع جانان به گاه طوف بگذر از سر و جان
بخواه از قاضی الحاجات حاجات برون آور ز دل دست مناجات
در اینجا مناسب است از مناجات امام سجاد (ع) در طواف کعبه یاد کنیم. طاوُس یمانی گوید شبی بر گرد خانه کعبه طواف می کردم، حضرت زین العابدین (ع) را در حال طواف دیدم و آنگاه که پرده خانه را گرفته بود و این اشعار را می خواند:
یا من یجیب دعا المضطر فی الظلم یا کاشف الضر و البلوی مع السقم
قد نام و فدک حول البیت قاطبة و أنت وحدک یا قیّوم لم تَنَمْ
ادعوک ربِّ دعاء قد امرت به فارحم بکائی بحق البیت و الحرم
ان کان عفوک لایرجوه ذو سرف فمن یجود علی العاصین بالنعم(2)
ای کسیکه دعای بیچارگان را در تاریکی شب اجابت می کنی. ای آنکه پریشانی و مصیبت و دردمندی را درمان می کنی. مهمانهایت پیرامون خانه ات خفته اند و تنها توئی، ای خداوند قیوم که بخواب نمی روی. ای پروردگار تو را می خوانم چنانکه فرمان داده ای، پس بحق خانه و حرم بر گریه هایم ترحم کن. اگر بعفو تو گنهکار امید گذشت نداشته باشد، پس چه کسی است که بگنهکاران، نعمت ارزانی می دارد.
زائر پس از طواف و نماز طواف، بکوه صفا می رود و از آنجا تا مروه را سعی می کند و باز به صفا بر می گردد تا هفت شوط و سعی را بمروه به پایان برد. پیمودن صفا و مروه تأسّی به هاجر است آنگاه که تنها و سرگردان و تشنه کام در طلب آب بود تا جرعه آبی بیابد و کودک تشنه اش را از مرگ برهاند و چون درمانده و بیچاره شد با نومیدی برگشت و جوشیدن آب زمزم را مشاهده کرد. توقف بر صفا و خواندن دعا مستحب است. امام صادق (ع) با توجه بواژه صف، به تصفیه روح اشاره فرموده که در کلام حضرتش می خوانیم: " و صَفِّ روحک و سِرَّکَ للقاء الله تعالی یوم تلقاه بوقوفک علی الصفا و کن ذا مروة من الله بفناء أوصافک عند المروة(3) و استقم علی شروط حجک و وفاء عهدک الذی عاهدت ربک و أوجبته له یوم القیامة ". با توقف بر صفا، روح و ضمیرت را برای دیدار خدا در قیامت تصفیه کن و با رسیدن به مروه مروت و جوانمردی را برای خداوند پیش گیر و صفات بد خویش را از میان بردار و بر شرایط حج خود و عهدی که با خداوند بسته ای و بدان گردن نهاده ای، تا قیامت ثابت و استوار باش. امام در اینجا بزدودن آئینه جان از گرد و غبار معاصی برای لقاء الله در قیامت توصیه فرموده و بمروت و جوانمردی در پایبندی بعهد و میثاق الهی در مروه هشدار داده اند و این روح حاکم بر حج است که در هر یک از
در درون ما نمی گنجد بغیر از دوست کس هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس
پیامبر خدا (ص) می فرماید: خداوند را در آسمان دری است که از آن برحمت، توبه، تفضّل، احسان، جود، کرم، عفو، طلب حاجات، و ... یاد می شود و روز عرفه در عرفات این در گشوده است(9). آری، عرفه و عرفات بهترین موقعیت برای دعا، استغفار و طلب حاجات است. عرفه از اعیاد بزرگ برای زائران و برای همه مؤمنان و روز آمرزش و اعتراف است. امام صادق (ع) در حدیث مصباح الشریعه این مطلب را خاطر نشان ساخته اند: " و اعترف بالخطأ بالعرفات و جدّد عهدک عند الله لوحدانیته "; در عرفات بخطا اعتراف کن و به تجدید عهد خود با خدای یگانه بپرداز. زائر گرامی ! در اینروز دعای عرفه امام حسین و امام سجاد (ع) و سایر ادعیه و اذکار را بخوان و بهر زبان و بیان که می توانی با خداوند راز و نیاز نموده، در حق دیگران دعا کن تا فرشتگان در حق تو دعا کنند. عرفه یکروز است بفضیلت شب قدر، اینروز را گرامی دار و لحظه هایش را غنیمت شمار که غروب آفتاب اینروز بزودی می رسد و چادرها برچیده می شود و خاطره اش برای تو می ماند. زنهار که دست خالی برگردی و آنجا بار گناه را زمین ننهاده و عرفانت را افزون نساخته باشی.
رمی; یعنی سنگ زدن به شیطان، یک عمل رمزی است که به انسان می آموزد که همچون ابراهیم و اسماعیل باید شیطانهای مرئی و نامرئی را رمی کنی و نگذاری آنها سد راه تو به سوی خدا باشند، چه، ابلیس سوگند یاد کرده که بر سر راه بنی آدم دام بگسترد و آنانرا فریب دهد و زائر اینجا می آید که دام ابلیس را از سر راه بر دارد و ابلیس صفتان را زیر پای خود لگدکوب کند. و نیز هواهای نفسانی را که عامل اسارت انسان در برابر شیاطین جن و انس است، طرد و رمی نماید و شیطانِ درون را از خود مأیوس سازد. امام صادق (ع) بدین نکته اشاره می فرماید: " و ارم الشهوات و الخساسة و الدنانة و الذمیمة عند رمی الجمار "; هنگامیکه جمرات را رمی می کنی، شهوات انسانی و بخل و دنائت و افعال نکوهیده را رمی کن.
از واجبات مناست که زائر موی سر را بتراشد و تسلیم امر الهی باشد و با ستردن موی سر عیوب ظاهر و باطن را از درون بزداید. امام صادق (ع) می فرماید: با تراشیدن سر عیبهای آشکار و پنهان را برطرف کن. سایر اعمال منا عبارتست از بیتوته به منا در شب یازدهم و دوازدهم و رمی جمرات سه گانه به علامت سرکوبی نهائی شیطانها. در این روزها و بدین ترتیب اعمال حج در منا پایان پذیرفته و زائر برای اعمال باقیمانده بمکه می آید و طواف، نماز طواف، سعی، طواف نساء، نماز طواف نساء را انجام می دهد و اعمال عمره و حج پایان می پذیرد. در پایان حدیث مصباح از امام صادق (ع) به نکته دیگری که جاری در همه مناسک حج است، اشاره شده و آن توجه به آخرت است: بدان، خدای متعال حج را واجب نساخته و از میان همه طاعات بخود اختصاص نداده " و لله علی الناس حج البیت " و پیامبر (ص) هیچ سنتی را در مناسک مقرر نفرموده، مگر آنکه تذکار و اشارتی باشد به مرگ و قبر و برانگیخته شدن در قیامت و مشاهده مناسک حج، از آغاز تا پایان، ترسیمی است از حال اهل بهشت و اهل دوزخ که برای خردمندان درس آموز است. حج نموداری است از محشر و احرام رمز بی رنگی و بی نشانی و انقطاع از مال و تعیّن و خانه و شهر و دیار و سر گشتگی در بیابانها، تنها توجه بخدا و بازگشت بخویش و خود را در آغوش مهر او دیدن و در او فانی شدن و بدو باقی گشتن; " فناء فی الله و بقاء بالله ".
در خاتمه این مقال بغزلی زیبا از جامی، تمثل جسته و سخن را به پایان می بریم.
بکعبه رفتم و آنجا هوای کوی تو کردم جمال کعبه تماشا بیاد روی تو کردم
شعار کعبه چو دیدم سیاه دست تمنا دراز جانب شعر سیاه موی تو کردم
چو حلقه درِ کعبه بصد نیاز گرفتم دعای حلقه گیسوی مشگبوی تو کردم
نهاده خلق حرم سوی کعبه روی عبادت من از میان همه، روی دل به سوی تو کردم
مرا بهیچ مقامی نبود غیر تو نامی طواف و سعی که کردم به جستجوی تو کردم
بموقف عرفات ایستاده خلق دعا خوان من از دعا لب خود بسته گفتگوی تو کردم
فتاده اهل منا در منا و مقاصد چون جامی از همه فارغ، من آرزوی تو کردم
پی نوشتها :
1. الوسائل الشیعه: ج8، ص5.
2. المستدرک الوسائل: ج9، ص353.
منبع : www.hajj.ir
نویسنده : محمد تقی رهبر