پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

لبیک اللهم لبیک لبیک لاشریک لک لبیک ان الحمد و النعمه لک والملک لا شریک لک

پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

لبیک اللهم لبیک لبیک لاشریک لک لبیک ان الحمد و النعمه لک والملک لا شریک لک

ابوبکرصدیق رض

مسلمان شدن ابوبکر(رضی الله عنه)، زاده‌ی یک برنامه‌ی ایمانی در پهنه‌ی جستجوی دین حقیقی و راستینی بود که با فطرت و نهاد سالم، سازگاری می‌یابد و انگیزه‌ها و نیاز‌های انسانی را پاسخ می‌دهد. دین حق و راستینی که با اندیشه‌های کامل و بینش‌های، درست تطابق و هماهنگی دارد.

 ابوبکر صدیق

بوبکر(رضی الله عنه)، به ضرورت فعالیت تجاری‌خویش، بسیار سفر می‌کرد و به صحراها و روستاها و شهرهای عربستان و شبه‌جزیره‌ی عرب، رفت و آمد داشت و همین مسأله، زمینه‌ی دیدار و بلکه رابطه‌ی او با صاحبان ادیان دیگر و به‌ویژه مسیحیت را فراهم می‌نمود. او، در قبال سخنان موحدان و کسانی که پرچم توحید را برافراشته و در جستجوی دینی راستین و بدور از خرافه بودند، سکوت اختیار می‌کرد.  خودش می‌گوید: در کنار کعبه و در صحن مسجدالحرام نشسته بودم؛ زید بن عمرو بن نفیل نیز آن‌جا بود که امیه بن‌ ابی‌الصلت به نزدش آمد و گفت: «چگونه‌ای ای طالب خیر و حقیقت؟» زید بن ‌عمرو گفت: «خوبم.» امیه، ادامه داد: «به نتیجه‌ای هم دست یافته‌ای؟» و چون زید، پاسخ منفی داد، چنین سرود:
کل دین یوم القیامة إلا     ما قضی الله فی الحقیقة بور
و سپس افزود: «پیامبری که انتظارش می‌رود، یا از میان ما برانگیخته خواهد شد و یا از میان شما.» ابوبکر(رضی الله عنه)،  می‌گوید: پیش از آن، هرگز نشنیده بودم که شخصی، به پیامبری برانگیخته خواهد شد و یا کسی انتظار بعثتش را داشته باشد؛ برخاستم و به نزد ورقه بن نوفل رفتم. او، به آسمان زیاد می‌نگریست و ناله‌ای در سینه‌اش، موج می‌زد. (اشاره‌ای‌ است به عبادت گزار بودن نوفل.) ماجرا را به او گفتم. به من گفت: «بله، ای پسر برادرم! ما، اهل کتاب و دارای علم و دانش هستیم؛ آن پیامبر که انتظار بعثتش می‌رود، از میان عرب‌های پاک‌نژاد و شریف، مبعوث می‌شود. من، نسب‌شناس نیز هستم و می‌دانم که قوم تو، نسب برجسته‌ای دارند.» گفتم: ای عمو! آن پیامبر، چه می‌گوید؟ گفت: «همان چیزی را می‌گوید که به او وحی می‌شود؛ او، چنان شخصیتی دارد که ستم نمی‌کند و بر کسی ستم روا نمی‌دارد.» ابوبکر(رضی الله عنه)،  می‌افزاید: زمانی که رسول‌خدا (ص)، مبعوث شدند، به آن حضرت ایمان آوردم و تصدیقش کردم.
ابوبکر صدیق(رضی الله عنه)، ، دوره‌ی جاهلی را با بصیرت، عقل و اندیشه‌ای روشن‌ و با استعدادی درخشان، تیزهوشی، ذکاوت و اندیشه‌ی استواری که تمام وجودش را در بر گرفته‌ بود، سپری کرد. تیزهوشی و فراست ابوبکر(رضی الله عنه)، ، این امکان را برایش فراهم آورد که بتواند اشعار و اخبار زیادی را درمورد بعثت پیامبری جدید، به خاطر بسپارد. یک بار رسول اکرم (ص)، از گروهی از صحابه که ابوبکر(رضی الله عنه)،  نیز درمیان آن‌ها بود، پرسیدند: «چه کسی از شما سخنان قس‌ بن‌ ساعده را در بازار عکاظ، حفظ است؟» صحابه ساکت بودند که ابوبکر(رضی الله عنه)، گفت:«من، کلام قس را حفظ هستم؛ آن روز من، در بازار عکاظ بودم که قُس، بر شتر خاکستریش، ایستاد و گفت: ای مردم! گوش کنید و آگاه باشید تا فایده ببرید؛ همانا همه، روزگاری زندگی می‌کنند و روزی هم مرگشان، فرامی‌رسد؛ آن کس که بمیرد، فرصتش پایان می‌یابد. بی‌گمان در آسمان، خبر‌هایی است که ما از آن بی‌خبریم و در زمین اتفاقات قابل پندی در جریان است؛ زمین، به‌سان فرش گسترده و آسمان، همانند سقفی برافراشته است؛ ستارگان، در گردش هستند و دریاها، هرگز نمی‌خشکند؛ شبها، تار و تاریک است و آسمان، دارای برج‌ها، باروها و ستارگان بی‌شمار!
قُس، خطاب به مردم سوگند یاد نمود که خداوند، دینی دارد که از دین شما بهتر و دوست‌داشتنی‌تر است و سپس چنین سرود:
فی الذاهبین الأولیــ     ـن من القرون لنا بصائر
لـما رأیـت مـوارداً     للمـوت لیس لها مصادر
و رأیت قومی نحوها     یسعی الأکابر والأصاغر
أیقنت أنی لامحـــا     لة حیث صارالقوم صائر
یعنی: «در مردمانی که پیش از این رفته‌اند، پندها و عبرت‌های زیادی برای ما وجود دارد.
آ‌ن‌گاه که مرگ‌های زیادی دیدم، دانستم که مرگ، وقت و زمان مشخصی ندارد.
من، خویشان نزدیک و دور خود را از کوچک و بزرگشان دیدم که به سوی مرگ می‌روند و بدین ترتیب یقین کردم که من نیز به همان‌جا می‌روم که آنان رفتند».
ابوبکرصدیق(رضی الله عنه)،  با حافظه‌ای استوار و بلندمدت، توانست گفته‌های قس‌ بن ‌ساعده را برای رسول‌خدا (ص) و یارانش، بازگو کند.
باری، ابوبکرصدیق(رضی الله عنه)،  در سفر شام، خوابی دید؛ آن خواب را برای بحیرای راهب، تعریف کرد. بحیرا، پرسید: «تو از کجایی؟» ابوبکر(رضی الله عنه)، فرمود: «از مکه؛» بحیرا پرسید: «از کدامین طایفه؟» ابوبکر، پاسخ داد: «از قریش.» بحیرا دوباره سؤال کرد: «چه کاره هستی؟» ابوبکر جواب داد: «تاجرم.» بحیرا گفت: «اگر خداوند، خوابت را به حقیقت تبدیل کند، پیامبری از قوم تو برمی‌انگیزد که تو در حیات آن پیامبر، وزیر و معاون او خواهی بود و پس از او خلیفه و جانشینش خواهی شد.» ابوبکر(رضی الله عنه)، ، این گفته‌های بحیرا را همواره پیش خود نگه داشت و فاش نکرد.
ابوبکر(رضی الله عنه)، ، پس از جستجو و انتظاری طولانی که پیامبر‌خدا (ص) از قریشیان مبعوث شد، اسلام آورد. شناخت عمیق ابوبکر از محمد(ص) و رابطه‌ی استوارش با ایشان در زمان جاهلیت مردم مکه، او را بیش از هر چیز دیگری برای لبیک گفتن به دعوت حق، یاری رساند. آن هنگام که بر پیامبر(ص) وحی شد، ایشان، شروع به دعوت مردم به سوی خداوند یکتا نمود و نخستین انتخاب و گزینش آن حضرت (ص) برای دعوت به اسلام، یار و رفیق دل‌سوزش ابوبکر بود که او را پیش از بعثت، به نرم‌خویی و پاک‌نهادی می‌شناخت؛ همان‌طور که ابوبکر(رضی الله عنه)،  نیز پیامبر(ص) را به صداقت، امانت و اخلاق سترگش شناخته بود و می‌دانست، چنین شخصی که نمی‌تواند، بر مردم دروغ ببافد، هرگز بر خداوند نیز دروغ نمی‌بندد.
رسول‌خدا{(ص)، دعوتشان را به ابوبکر عرضه کردند و ابوبکر(رضی الله عنه)،  نیز بدون درنگ و دودلی، قدم پیش نهاد و مسلمان شد و با رسول‌خدا (ص)، پیمان یاری بست و به پیمانش عمل کرد. به همین خاطر، رسول‌اکرم (ص)، درباره‌ی ابوبکر، فرموده‌اند: (إنَّ اللَّهَ بعَثَنی إلیکمْ فقلتُمْ کذبتَ و قال أبوبکر: صدق و واسانی بنفسِهِ و مالِهِ، فهل أنتم تارکوا لی صاحبی؟) یعنی: «خداوند، مرا به‌سوی شما برانگیخت؛ شما (تکذیبم کردید و) گفتید: دروغ می‌گویی؛ اما ابوبکر (تصدیق نمود و) گفت: راست می‌گوید؛ او، مرا با جان و مالش یاری نمود.» و دوبار فرمودند: «پس آیا شما، یار و رفیق دل‌سوزم را (محض خاطر من) برایم می‌گذارید؟»
ابوبکر(رضی الله عنه)،  اولین مرد آزادی بود که اسلام را پذیرفت. ابراهیم نخعی، حسان‌ بن‌ ثابت، ابن‌عباس و اسماء بنت ابی‌بکرگفته‌اند: اولین کسی که اسلام آورد، ابوبکربود. یوسف‌ بن ‌یعقوب می‌گوید: پدرم و مشایخ و اساتید ما اعم از: محمد‌ بن منکدر، ربیعه ‌بن ‌عبدالرحمن، صالح ‌بن ‌کیسان، سعد ‌بن ‌ابراهیم و عثمان ‌بن محمد،در این شک و تردیدی نداشتند که نخستین فردی که مسلمان شده، ابوبکر صدیق(رضی الله عنه)،  بوده است.
ابن‌‌عباس‌ رضی ‌الله ‌عنهما گفته‌است: نخستین کسی که نماز خواند، ابوبکر بود و سپس،اشعاری از حسان(رضی الله عنه)، را در این‌باره آورد که:
إذا تذکرت شجوًا من أخی ثقـة     فاذکر أخاک أبابکر بما فعــلا
خیر البریة أتقـاهـا و أعــدلـها     بعد النبی و أوفـاها بما حمـلا
الثانی التـالی المحمـود مشـهده     وأول الناس منهم صدق الرسلا
والثانی‌اثنین فی‌الغارالمنیف‌و قد     طاف العدو به إذ صعد الجبـلا
عـاش حمیـداً لأمـر اللّه متبعًـا     هدی صاحبه الماضی و ما انتقلا
و کان حب رسول‌اللّه قد علمـوا     من البریة لم یعـدل به رجــلا
ترجمه: «هرگاه خواستی از روی محبت، از یاران و دوستان، یادکنی و خاطره‌ی خوشی را به‌ یاد آوری، برادرت ابوبکر را با کارهایی که (در راه اسلام و برای اسلام) کرده است، به‌ یاد آور.
او، پس از رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم، بهترین، پرهیزکارترین و عادل‌ترین نیکوکاران می‌باشد و دیه‌ها را خوب پرداخته (و هر مسؤولیتی را که پذیرفته، به نیکی انجامش داده است.)
کسی که در هجرت، همراه پیامبر بود و همراهی‌اش با پیامبر در غار، در قرآن آمده و ستوده شده است؛ او، نخستین شخص این امت است که پیامبران را تصدیق نمود.
ابوبکر، در غار کوه بلند، ستبر و استوار به همراه پیامبر بود؛ در حالی‌که دشمنان، از کوه بالا رفته‌ بودند و دور و بر غار می‌گشتند. ابوبکر، چه نیک، زندگی کرد؛ او، در زندگی همواره پیرو دستورهای خداوند بود و بر راه یار و دوستش رسول‌خداص گام می‌نهاد و هیچ‌گاه در عرصه‌ی اطاعت از خدا و پیامبر، فروگذازی نکرد و منحرف نشد.
همه‌ی نیکان و نیکو‌کاران، می‌دانند که هیچکس به اندازه‌ی ابوبکر، رسول‌خداص را دوست نمی‌دارد و محبت ابوبکر با رسول‌خداص از محبت همه‌ی محبان پیامبر، بیش‌تر است».
علما، مسأله‌ی مسلمان شدن ابوبکر(رضی الله عنه)،  را مورد بررسی قرار داده‌اند که آیا ابوبکر، نخستین کسی است که اسلام آورد؟ عده‌ای در این‌باره نظر قطعی داده‌ و ابوبکر را نخستین مسلمان این امت، دانسته‌اند؛ برخی نیز با نظریه‌ای قطعی، علی(رضی الله عنه)،  را نخستین مسلمان شناخته‌اند. عده‌ای گفته‌اند: زید‌ بن‌ حارثه، پیش از همه مسلمان شد. اما ابن‌کثیر رحمه الله می‌گوید: «نخستین مسلمان از میان زنان و هم‌چنین مردان، خدیجه رضی‌الله‌عنها است؛ از غلامان آزادشده، زید بن ‌حارثه(رضی الله عنه)، و از افراد نابالغ، علی(رضی الله عنه)، ، پیش‌از دیگران مسلمان شدند. این‌ها، در آن موقع اعضای خانواده‌ی پیامبر(ص) بودند. و اولین مرد آزادی که مسلمان شد، ابوبکر صدیق(رضی الله عنه)،  بود که فواید و پیامدهای نیک مسلمان شدنش، بیش از افراد مذکور بود. چراکه او، به عنوان یکی از رؤسای قریش، جایگاه والا و ثروت زیادی داشت و از آن‌جا که مورد احترام و محبت همه بود، دعوتش در دیگران اثر می‌کرد؛ وی، دعوت‌گری بود که در راه خدا و رسولش، مال و ثروت خود را هزینه و صرف نمود.
ابن‌کثیر اضافه بر این می‌گوید: «ابوحنیفهرحمه الله، این اقوال را به‌خوبی جمع‌بندی نموده و گفته است: اولین مرد آزادی که مسلمان شد، ابوبکر(رضی الله عنه)، می‌باشد و نخستین زنی که اسلام آورد، خدیجه ‌رضی‌الله‌عنها است؛ از میان غلامان، زید بن ‌حارثه(رضی الله عنه)،  و از پسران نابالغ، علی(رضی الله عنه)، ، پیش از دیگران مسلمان شدند.»
هنگامی که ابوبکر(رضی الله عنه)،  مسلمان شد، سرور و شادی تمام قلب پیامبر(ص) را در برگرفت؛ عایشه‌ی صدیقه رضی الله عنها در این‌باره‌ می‌گوید: «زمانی که سخنان پیامبر(ص)، پایان یافت، ابوبکر(رضی الله عنه)، ، اسلام آورد و پیامبر‌اکرم (ص)، در حالی از نزد ابوبکر رفتند که از شادی و سرور مسلمان شدن ابوبکر(رضی الله عنه)، ، کسی در مکه، از ایشان، شادمان‌تر نبود.»
ابوبکر(رضی الله عنه)،  گنجینه‌ای بود که خداوند، او را برای پیامبرش، از پیش آفریده و ذخیره‌ کرده‌ بود تا در خدمت آن حضرت(ص) قرار بگیرد؛ او، در نزد قریش محبوبیت زیادی داشت؛ خلق و خوی والایش که موهبت و ارزانی الهی بود، او را در نزد همه به‌گونه‌ای محبوب کرده‌ بود که همگان، دوستش داشتند. چراکه اخلاق ومنش نیک، عامل و عنصری مؤثر در برقراری پیوند و الفت می‌باشد. او، همان است که رسول‌خداص، درباره‌اش فرموده‌اند: (أرحم أمتی بأمتی أبوبکر) یعنی: «مهربان‌ترین فرد امتم نسبت به امت من (و در قیاس با دیگران)، ابوبکر است.»
ابوبکر(رضی الله عنه)،  در تاریخ و نسب‌شناسی که در نزد عرب‌ها، مهم‌ترین علوم و دانش‌ها محسوب می‌شد، بیش‌ترین بهره را داشت و قریشیان نیز همواره به برتری علمی ابوبکر(رضی الله عنه)،  در پهنه‌ی این علوم اذعان می‌کردند و باور داشتند که ابوبکر(رضی الله عنه)،  از گذشته‌ی خوب و بد قریش و قریشیان، آگاهی و دانش وافری دارد. فرهیختگان قریش همواره در پی مجالس ابوبکر بودند تا با دانش وافر و گسترده‌ی او، عطش پژوهش و جویندگی خود را فرو خوابانند. جوانان بیدار و تیزهوش، مجالس علمی ابوبکر(رضی الله عنه)، را دنبال می‌کردند تا از داشته‌های علمی او، استفاده کنند که این خود‌، نشان دیگری از مقام والای ابوبکر(رضی الله عنه)،  است. فعالان مالی و تجاری مکه نیز همواره به مجالس ابوبکر، رفت‌ و ‌آمد داشتند؛ چراکه گرچه ابوبکر(رضی الله عنه)، ، بزرگ‌ترین بازرگان مکه نبود، اما از مشهورترین تجار و بازرگانان مکه محسوب می‌شد. سایر اقشار و عموم مردم نیز همواره به‌خاطر برتری‌های اخلاقی و رفتاری ابوبکر(رضی الله عنه)، ، در مجالسش شرکت می‌کردند و این‌چنین ابوبکر(رضی الله عنه)،  به سبب اخلاق سترگش، مهمان‌دار بزرگی بود که با دیدن مهمانانش شادمان می‌شد و با آنان، انس و الفت می‌گرفت. طبقات و اقشار مختلف جامعه‌ی مکی، هر کدام به‌ سهم خود از ابوبکر(رضی الله عنه)،  استفاده می‌کردند. جایگاه والای ادبی، علمی و اجتماعی ابوبکر در مکه، باعث شد که با مسلمان شدن ابوبکر(رضی الله عنه)،  و آغاز حرکت دعوتی او، جمعی از برگزیدگان مکه، مسلمان شوند و در جرگه‌ی بهترین بندگان خدا قرار بگیرند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.