
عبدالرزاق البدر/ترجمه:قریب الله مطیع
یکی از سخنرانی های پیامبر خدا (ص) که در موسم حج ایراد نموده اند، سخنرانی روز عرفه است، طوری که صحابی جلیل القدر جابر بن عبدالله(رض)درحدیث طویلی حج نمودن آن حضرت را از ابتدای خارج شدنشان از مدینه، تا دوباره برگشتن ایشان به مدینه وصف نموده است، این حدیث پرعظمت که مشتمل برکلیه فوائد سودمند وگرانبها، وگذاشتن بنیاد مهم واساسی پیام الهی برای بندگان است، در صحیح مسلم روایت شده است:..
جابر(رض) ضمنا چنین می افزاید: تا آنکه آفتاب زوال نمود، آنگاه فرمان دادند تا شترشان آماده شود، وبه وسط میدان عرفات آمده واین خطبه را ایراد نمودند: (همانا خون ومالهای شما درمیان شما حرام است همچون حرمت این روز شما، دراین ماه شما در این شهر شما. آگاه باشید! هرآنچه از امور جاهلیت است در زیر دوگامم نهاده شده است، وخونهای جاهلیت هدر است، ونخستین خونی را که از خونهای دورة جاهلیت بی اعتبار می شمارم، خون ربیعه بن الحارث است که در قبیلة بنی سعد برای شیرخواره گی داده شده بود وبوسیلة قبیلة هذیل به قتل رسید، و سود دورۀ جاهلیت بی اعتبار است، ونخستین سود از سودهای دوران جاهلیت مان را که بی اعتبار می شمارم، سود عباس بن عبد المطلب است که همه اش را بی اعتبار اعلان می کنم، و از خداوند در مورد زنان بهراسید، زیرا شما آنان را به امانت الهی گرفته وبا کلمۀ خدا استفادۀ جنسی از ایشان را برای خویش حلال ساخته اید، حق شما بر آنان این است که کسی را که شما خوش نمی دارید برفرش شما جای ندهند، واگر این کار را نمودند آنانرا (بخاطر تأدیب) بزنید، زدنی که شدید نباشد، وحق آنان برشما این است که به گونة پسندیده لباس وخوراک شان را تهیه کنید، همانا من در میان شما چیزی را گذاشتم که هرگاه بدان چنگ زنید هرگز گمراه نمی شوید،کتاب خدا.
ازشما در مورد من بازپرس خواهد شد، پس در مورد من چه خواهیدگفت؟ گفتند: (گواهی میدهیم که شما امانت الهی را بما رساندید، رسالت را ادا کردید، ونصیحت و خیراندیشی نمودید) پس با انگشت شهادت خویش اشارت نمودند درحالیکه آنرا بسوی آسمان بلند میکردند ومی فرمودند: (خدایا گواه باش) وسه بار این جمله را تکرار کردند، پس از آن اذان واقامت گفته شد و رسول الله ص برمردم نماز ظهر را گزاردند وپس از آن اقامت گفته شد ونماز عصر را ادا نمودند) این سخنرانی عظیم الشأن مشتمل بر پایه های استوار، و قواعد آشکار، وآداب پسندیده وبزرگوار است، چنانکه علامه ابن القیم: در وصف این سخنرانی و بیان معنی ومفهوم آن چنین می نگارد: (آن حضرت ص به مردم سخنرانی پرعظمتی را ایراد نمودند که درآن بنیاد واساس اسلام را پایه ریزی نموده اساس وبنیاد شرک وجاهلیت را ریشه کن نمودند، همچنان در مورد آن عده اموری که همه ملتها بر تحریم آن متفق اند (مانند تجاوز برخون، مال وارزشهای مردم) نیز صحبت نموده وآنرا حرام قرار دادند، وامور جاهلیت را زیر هردو گام شان نهادند، وسود آن دوران را بی اعتبار وباطل شمردند، دربارة زنان به مردم توصیۀ خیر نموده حقوق آنهارا تأمین نمودند، چنانکه حقوق شوهران را برآنان بیان داشتند، ودر مورد خوراک ولباس زنان بگونة پسندیده لیکن بدون اندازة معین تأکید فرمودند، وبه شوهران اجازه دادند تا زنان را سرزنش نمایند هرگاه کسی را که آنان خوش ندارد درخانة شان جای بدهند، وبه امت توصیه نمودند تا به کتاب الله چنگ بزنند، وآگاهی دادند اینکه هرگز گمراه نخواهند شد تا زمانیکه آنرا محکم بگیرند، سپس فرمودند که شما در مورد من باز پرس خواهید شد، وپرسیدند که آنان در مورد آن حضرت ص نزد خداوند چه جواب خواهند داد؟ گفتند:(گواهی میدهیم که شما امانت الهی را به ما رساندید و رسالت خویش را ادا کردید ونصیحت وخیر اندیشی نمودید) سپس انگشت مبارک شان را بسوی آسمان بلند نموده خداوند را سه بار گواه وشاهد بر آنان قرار داده، وامر فرمودند تا کسانیکه در اینجا حضور دارند این پیام را به آنانیکه حاضر نیستند برسانند).
این سخنان مشتمل بر امور مهم دین اسلام و قواعد وآداب آن است که در روشنی ترتیب موضوعات حدیث شریف آنرا شرح می نمایم:
1- حرام نمودن خون ومالهای مسلمانان: آن حضرت ص دراین مورد تأکید جدی نمودند: (همانا خونها ومالهای شما میان تان حرام است همچون حرمت این روزشما، در این ماه شما، دراین شهر شما) وهمه مردم حرمت شهر مکه ودوچند شدن آنرا در روزحرام و ماه حرام میدانستند. پس حرمت خون ومال مسلمان مانند حرمت شهر حرام خداوند، وروز حرام خداوند، شدید است. پس چه حرمتی بزرگ است!!
2- بی اعتبار و باطل ساختن همه امور جاهلیت: قسمی که ایشان ص فرمودند: (آگاه باشید! هرآنچه از امور جاهلیت است در زیر در گامم نهاده اشده است، وخونهای جاهلیت هدر است، ونخستین خونی را که از خونهای دوره جاهلیت بی اعتبار می شمارم، خون ربیعه بن الحارث است که در قبیلة بنی سعد برای شیرخوارگی داده شد بود وبوسیلة قبیلة هذیل بقتل رسید، و سود دورة جاهلیت بی اعتبار است، ونخستین سود مان از سودهای دوران جاهلیت را که بی اعتبار می شمارم، سود عباس بن عبد المطلب است که همه اش را بی اعتبار اعلان میکنم).
در این عبارت همه اعمال عهد جاهلیت، وداد وستدی که درآن قبض وتصرف صورت نگرفته بود، باطل قرار داده شده است، همچنان جبران وتلافی وسزای قتل های آن زمان داده نمیشود. طوری که آ ن حضرت ص فرمودند: (زیردوگامم نهاده شده است) اشاره به هدر شدن آن قتلها است. ودر مورد سود فرمودند: (همه اش را بی اعتبار اعلان میکنم) یعنی مردود وباطل است.
3- آن حضرت ص در مورد زنان نیز توصیه وخیر خواهی نمودند. چنانکه ص فرمودند: (واز خداوند در مورد زنان بترسید، زیرا شما آنان را به امانت الهی گرفته وبا کلمة خدا، استفادة جنسی از ایشان را برای خویش حلال ساخته اید، حق شما برآنان اینست کسی را که خوش ندارید برفرش شما جای ندهند، واگر اینکار را نمودند آنان را (بخاطرتأدیب) بزنید، وحق زنان برشما اینست که به گونة پسندیده لباس وخوراک شان را تهیه کنید).
در این جمله حقوق زنان بطور واضح تأمین ومراعات شده است، همچنین در مورد آنان توصیه شده است تا با آنان زندگی ومعاشرت خوب وپسندیده صورت گیرد، به این مفهوم احادیث زیادی وارد شده است که حقوق زنان باید به وجه احسن داده شده از تقصیر وکوتاهی در مورد شان اجتناب گردد.
4- آن حضرت ص درمورد کتاب خداوند که باطل نه از پیشرو ونه ازپشت سربه او راه می یابد، زیرا ازسوی خداوند دانا وستوده فرستاده شده است، به امت شان وصیت نموده فرمودند: (همانا من در میان شما چیزی راگذاشتم هرگاه به آن چنگ زنید هرگز گمراه نمی شوید، کتاب خدا) قرآن کتاب هدایت است، خداوند آنرا قانون زندگی بشر، رهبر ورهنمای آنان بسوی راه های سودمند ورستگاری گردانیده است، تا حق را از باطل، هدایت را از گمراهی، وخیر را از شر تفکیک نمایند، پس کسیکه ازآن پیروی کند، راه یاب است، وهرکه آنرا محکم گیرد هرگز گمراه نمیشود، وهرکه به آن تمسک جسته واز آن متابعت کند، خوشبخت میگردد. آنحضرتص در این خطبه تنها به ذکر قرآن اکتفا نمودند، زیرا قرآن مشتمل برعملی نمودن سنت پیامبرص بوده وهرکه به آن عمل نکند مثل اینکه به قرآن عمل نکرده است. همچنین فرمودة آنحضرتص: (از شما در مورد من بازپرس خواهد شد) دلالت واضح وآشکار به عمل کردن سنت و روش پیامبرص میکند.
5- آن حضرت ص آگاهی دادند که آنان(امت) درمورد ایشان ص بازپرس خواهند شد، وسپس از آنها بازجوئی نمودندکه چه جوابی خواهند داد؟ (شما در بارة من مورد پرسش قرار میگیرید، پس در مورد من چه خواهیدگفت؟) همه گفتند: (گواهی میدهیم که شما امانت الهی را به مارسانده،