پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم می فرماید: « خیْرُ القرون القرن الذی بُعِثْتُ فیهم، ثم الذین یَلُونَهُمْ، ثم الذین یَلُونَهُم». بخاری و مسلم
یعنی: «بهترین دوران، زمانی است که من در آن مبعوث شده ام سپس کسانی که به دنبال آنها می آیند و سپس کسانی هم که به دنبال آنها می آیند».
و این سه دوران طلایی، همان عصر سلف صالح امت از صحابه و تابعین و تابع تابعین است، پس بر ماست تا راه و روش سلف صالح خود را درپیش بگیریم، چرا که تبعیت از سلف صالح، ما را از افتادن در بیراهه و خطر انحراف باز می دارد
ما در این مقاله قصد نداریم تا اندکی آگاهی به علم خوانندگان گرامی بیافزاییم! بلکه هدف اینست تا با شناخت اقوال سلف صالح این امت، هرچه بیشتر بتوانیم راه و سیره آن بزرگواران را ادامه دهیم.
در اینجا به پاره ای از اقوال و سخنان زیبا و حکمت انگیز سلف صالح می پردازیم، باشد که راهنمای ما مسلمانان جهت خشنودی خدای متعال باشد.
1- عن قیس قال: «رأیت أبا بکر أخذا بطرف لسانه ویقول هذا الذی أوردنی الموارد».
قیس میگوید: «ابوبکر را در حالی دیدم که کنارهی زبانش را گرفته بود و میگفت: این، همان چیزی است که مرا به گناه و عذاب گرفتار میسازد». "صفة الصفوة" (2/253).
2- قال عمر رضی الله عنه: «إن الناس لیؤدون إلى الإمام ما أدى الإمام إلى الله، وإن الإمام إذا رتع رتعت الرعیة». "موسوعة فقه عمر بن الخطاب" د. محمد قلعجی؛ ص 146.
امیرالمؤمنین عمر بن خطاب رضی الله عنه فرمودند: «مردم به همان اندازه از رهبر و پیشوای خود حرف شنوی خواهند داشت که او از خدای خود داشته باشد و اگر حاکم رفاه طلب باشد، رعیت نیز رفاه طلب خواهد شد».
3- امیر المؤمنین عمر بن خطاب رضی الله عنه فرمودند:
«اسلام را لغزش علما و جدلهای منافقین دانا به قرآن و امامان گمراه، نابود میسازد».
"محض الصواب" (2/717).
4- نصایح عمربن خطاب رضی الله عنه:
ـ « من کتم سره کانت الخیرة فی یدیه».
«هر کس راز خود را بپوشاند، زمام خیر به دست اوست».
ـ «من عرض نفسه للتهمة فلا یلومن من أساء به الظن».
«هر کس خود را در معرض تهمت و سوء ظن قرار دهد، کسی جز خویشتن را سرزنش نکند».
ـ «علیک بإخوان الصدق تعش فی أکنافهم فإنهم زینة فی الرخاء وعدة فی البلاء».
« برای خود برادران نیکی جهت مجالست برگزین، چرا که آنها باعث زینت تو در روزهای خوش و پشتوانه ات در روزهای ناگوار، خواهند بود».
منبع: "تاریخ دمشق" (44/359) و "التاریخ الاسلامی" (20/270).
5- عمر بن خطاب رضی الله عنه و تشویق برای تحصیل علم و دانش:
امیرالمومنین فرمودند: «هیچ گاه انسان دانشمند نمیشود مگر آنکه به بالاتر از خود حسد نورزد، و به پایینتر از خود در علم بسنده نکند، و در مقابل علم خود از کسی مزدی دریافت نکند».
"فرائد الکلام" (ص 135).
و فرمود: «علم را فرا گیرید قبل از این که سردار شوید». "فرائد الکلام" (ص 163).
یعنی قبل از این که به ریاست و مقامی برسید علم را فرا گیرید چرا که بعدا فرصت فرا گرفتن علم به دست نمیآید.
و قال عمر رضى الله عنه: «موت الف عابد أهون من موت عالم بصیر بحلال الله وحرامه».
و فرمود: «مرگ هزار عابد آسانتر از مرگ یک عالم آگاه به حرام و حلال خدا است».
"مفتاح دار السعاده" (1/121).
6- قال عبد الله رضی الله عنه: «تعلموا العلم فإذا علمتم فاعملوا».
و قال: «ویل لمن لا یعلم، ولو شاء الله لعلمه، وویل لمن یعلم، ثم لا یعمل».
عبدالله بن مسعود رضی الله عنه فرمود: «علم بیاموزید، و هرگاه آموختید پس به آن عمل کنید».
و فرمود: «وای بر کسی که نمی داند، و اگر خدا بخواهد وی را علم می دهد، و وای بر آنکس که علم دارد ولی به آن عمل نمی کند».
"الحلیة الأولیاء"؛ أبی نعیم اصفهانی.
7- عن عبد الرحمن بن عبد الله بن مسعود، عن أبیه، قال: أتاه رجل فقال: یا أبا عبد الرحمن علمنی کلمات جوامع نوافع. فقال: «أعبد الله ولا تشرک به شیئاً، وزل مع القرآن حیث زال، ومن جاءک بالحق فاقبل منه وإن کان بعیداً بغیضاً، ومن جاءک بالباطل فاردد علیه وإن کان حبیباً قریباً».
مردی نزد عبدالله بن مسعود آمد و گفت: کلمات مختصر و مفیدی را به من یاد بده، فرمود: «الله را عبادت کن و برای او شریک قرار مده، و همواره عمر خود را با قرآن سپری کن، و هرکس که با حق نزد تو آمد از وی بپذیر هرچند که غریب و دشمن باشد، و هرکس که با باطل نزد تو آمد آنرا نپذیر هرچند که دوست نزدیک باشد».
الحلیة الأولیاء؛ أبی نعیم اصفهانی
8- الگو و اسوه ی ما تنها محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم است.
عن ابن عباس رضی الله تعالى عنه، قال: «قال لی معاویة رضی الله تعالى عنه: أنت على ملة علی؟ قلت: ولا على ملة عثمان، أنا على ملة رسول الله صلى الله علیه وسلم».
عبدالله بن عباس رضی الله عنه فرمود: «معاویه رضی الله عنه به من گفت: آیا تو بر راه و روش علی هستی؟ گفتم: خیر من نه بر راه علی هستم و نه بر راه و سنت عثمان، بلکه من بر راه و سنت رسول خدا صلی الله علیه وسلم هستم».
الحلیة الأولیاء؛ أبی نعیم اصفهانی
9- عن أبی قیس، عن الحسن، قال: «لا تخالفوا الله عن أمره فإن خلافاً عن أمره عمران دار قضى الله علیها بالخراب». الحلیة الأولیاء؛ أبی نعیم اصفهانی
امام حسن بصری رحمه الله فرمودند: «با اوامر خداوند مخالفت نکنید، چرا که مخالفت از امر وی موجب آبادانی دنیا است، ولی خداوند متعال (مخالفت با خود را) با ویران ساختن آن جبران می کند».
10- قال الحسن: «ضحک المؤمن غفلة من قلبه». وقال: «کثرة الضحک تمیت القلب».
امام حسن بصری رحمه الله فرمودند: «خنده ی (زیاد) مؤمن غفلتی از قلبش است».
و فرمود: «خنده ی زیاد قلب را می میراند».
الحلیة الأولیاء؛ أبی نعیم اصفهانی
11- قیل للحسن رحمه الله: إن ناساً یقولون: من قال لا إله إلا الله دخل الجنة، فقال: «من قال لا إله إلا الله فأدى حقها وفرضها دخل الجنة». "جامع العلوم والحکم " (ص : 224).
به امام حسن بصری رحمه الله گفته شد: بعضی از مردم می گویند که هرکس بگوید " لا إله إلا الله " وارد بهشت می شود، ایشان فرمودند: « (آری) هرکس بگوید " لا إله إلا الله " بشرطیکه حق آنرا اداء کند و فرضش را بجای آورد داخل بهشت خواهد شد».
12- قال الحسن رحمه الله : «أکثروا من الاستغفار فی بیوتکم وعلى موائدکم وفی طرقکم وفی أسواقکم وفی مجالسکم وأینما کنتم ؛ فإنکم ما تدرون متى تنزل المغفرة» "جامع العلوم والحکم " (ص : 412).
امام حسن بصری فرمودند: «تا می توانید در خانه هایتان و در وقت سختی و بلایا و در راه و در کوچه و بازار و در مجالس خود و هرجایی که بودید زیاد استغفار کنید، چرا که شما نمی دانید چه وقت مغفرت الهی نازل می شود».
13- قال سعید بن المسیب : «ما أکرمت العباد أنفسها بمثل طاعة الله عز وجل، ولا أهانت أنفسها بمثل معصیة الله، وکفى بالمؤمن نصرة من الله أن یرى عدوه یعمل بمعصیة الله». الحلیة الأولیاء؛ أبی نعیم اصفهانی
سعید بن مسیب رحمه الله فرمودند: «هیچگاه یک مؤمن همانند وقتی که طاعت خداوند عزوجل را بجای می آورد، خود را گرامی نمی دارد، و با انجام معصیت خدا به خودش اهانت نمی کند، و برای مؤمن کافیست که خداوند او را یاری دهد که ببیند دشمنش معصیت خدا را انجام می دهد».
14- قال یعقوب بن المسیب : دخل المطلب بن حنظب على سعید بن المسیب فی مرضه وهو مضطجع فسأله عن حدیث، فقال: أقعدونی فأقعدوه، قال: «إنی أکره أن أحدث حدیث رسول الله صلى الله علیه وسلم وأنا مضطجع». الحلیة الأولیاء؛ أبی نعیم اصفهانی
یعقوب پسر مسیب می گوید: مطلب بن حنظب به عیادت سعید بن مسیب رفت و دید که او بر پهلو خوابیده است، مطلب از وی درباره حدیثی پرسید، سعید گفت: مرا بنشانید، او را نشاندند، سپس فرمود: «من ناپسند می دانم که در حالت خوابیده حدیث رسول خدا صلی الله علیه وسلم را بازگو نمایم».
15- قال میمون بن مهران: «من کان یرید أن یعلم ما منزلته عند الله عز وجل، فلینظر فی عمله فإنه قادم على عمله کائنا ما کان». "حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء" حافظ أبو نعیم اصفهانی.
میمون بن مهران رحمه الله فرمود: «هرکس که می خواهد بداند منزلت و جایگاهش نزد خداوند چیست، پس به عملش نگاه کند، چرا که او با عملش (نزد خدا) خواهد آمد هرچه که باشد».
16- عن میمون بن مهران، قال: «لئن أتصدق بدرهم فی حیاتی، أحب إلی من أن یتصدق عنی بعد موتی بمائة درهم»."حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء" حافظ أبو نعیم اصفهانی.
میمون بن مهران رحمه الله فرمود: «اگر یک درهم را در زمان حیاتم صدقه دهم، آنرا بیشتر از آن دوست دارم که صد درهم را بعد از مرگم برایم صدقه دهند».
17- عن میمون بن مهران، قال: «ثلاث المؤمن والکافر فیهن سواء: الأمانة تؤدیها إلى من ائتمنک علیه من مسلم وکافر، وبرا لوالدین، والعهد تفی به لمن عاهدت من مسلم أو کافر».
میمون بن مهران رحمه الله فرمود: «سه چیز هستند که مؤمن و کافر در آن همسان هستند: بازگرداندن امانت به کسی که به تو اطمینان کرده حال چه او مسلمان باشد یا کافر، احسان نسبت به والدین، و وفای به عهد با کسی که با تو عهد بسته چه مسلمان باشد یا کافر».
"حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء" حافظ أبو نعیم اصفهانی.
18- قال میمون بن مهران: «إن العبد إذا أذنب ذنباً نکت فی قلبه بذلک الذنب نکتة سوداء، فإن تاب محیت من قلبه فترى قلب المؤمن مجلی مثل المرآة، ما یأتیه الشیطان من ناحیة إلا أبصره، وأما الذی یتتابع فی الذنوب فإنه کلما أذنب ذنباً نکت فی قلبه نکتة سوداء، فلا یزال ینکت فی قلبه حتى یسود قلبه، ولا یبصر الشیطان من حیث یأتیه»."حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء" حافظ أبو نعیم اصفهانی.
میمون بن مهران فرمود: «هرگاه بنده ای گناهی را مرتکب شود نقطه ی سیاهی بر قلبش پدیدار می شود، ولی هرگاه توبه کرد آن نقطه سیاه از قلبش پاک می شود، پس قلب مؤمن مانند آینه روشن است، و شیطان (برای فریفتن او) جز با زیر نظر گرفتن وی (و حیله) سراغش نمی آید. اما آنکس که مدام در حال گناه است با هر گناهی که انجام می دهد نقطه ی سیاهی بر قلبش پدیدار می شود تا آنکه قلبش کاملا سیاه می گردد، و شیطان هرگاه سراغش برود نیازی به فریب و زیر نظر گرفتنش ندارد».
19- عن حصین بن عبد الرحمن، عن میمون، قال: «أربع لا تکلم فیهن: علی وعثمان والقدر والنجوم».
از حصین بن عبدالرحمن روایت شده که میمون بن مهران فرمود:
«چهار چیز هستند که نباید در مورد آنها (زیاد) تکلم (و سخن پراکنی) کرد (زیرا ممکن است به ناحق گویی و بیراهه برسد): علی رضی الله عنه، و عثمان رضی الله عنه، و قضاء و قدر، و نجوم (یکی از ابزارهای سحر و کهانت)».
"حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء" حافظ أبو نعیم اصفهانی.
20- قال غالب القطان: رأیت مالک بن دینار فی المنام، فکأنه قاعد فی مسجده الذی کان یجلس فیه، علیه قبطیتان وهو یقول: بأصبعیه هکذا: «صنفان من الناس لا تجالسوهما فإن مجالستهما مفسدة لقلب کل مسلم: صاحب بدعة قد غلا فیها، وصاحب دنیا مترف فیها». الحلیة الأولیاء؛ أبی نعیم اصفهانی
غالب قطان گفت: مالک بن دینار را در خواب دیدم که در مسجد نشسته بود و می فرمود: «دو دسته از مردم هستند که هرگز با آنها منشین، زیرا که همنشینی با آنها قلب هر مسلمانی را فاسد می کنند: یکی کسی که اهل بدعت است و در آن غلو کرده، و دیگری کسی که اهل دنیا است که در آن خوش گذارن است».
21- عن سعید بن جبیر، قال: «إن الخشیة أن تخشى الله تعالى حتى تحول خشیتک بینک وبین معصیتک، فتلک الخشیة، والذکر طاعة الله، فمن أطاع الله فقد ذکره، ومن لم یطعه فلیس بذاکر، وإن أکثر التسبیح وقراءة القرآن». "حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء" حافظ أبو نعیم اصفهانی.
سعید بن جبیر رحمه الله می فرماید: «خشیت آنست که از خدا آنگونه بترسی تا آنکه بین تو و گناهت فاصله بیندازد، و ذکر خدا اطاعت کردن اوست، پس هرکس خدا را اطاعت کند او را یاد کرده است، و هرکس او را اطاعت نکند او ذاکر نیست هرچند که زیاد تسبیح گوید و قرآن قرائت کند».
22- عن العلاء بن الحارث، عن مکحول، قال: «أربع من کن فیه کن له، وثلاث من کن فیه کن علیه. فأما الأربع اللاتی له، فالشکر، والإیمان والدعاء، والاستغفار، قال الله تعالى: «مَّا یَفْعَلُ اللّهُ بِعَذَابِکُمْ إِن شَکَرْتُمْ وَآمَنتُمْ» وقال: «وَمَا کَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» وقال: «مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ» . وأما الثلاث اللاتی علیه، فالمکر، والبغی، والنکث، قال الله تعالى: «فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَى نَفْسِهِ» وقال: «وَلَا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ» وقال: «إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلَى أَنفُسِکُم»».
از مکحول (فقیه شام) نقل شده که فرمود: «چهار چیز در هرکس باشد به نفعش خواهد بود، و سه خصلت است که هر کس آنها را داشته باشد، بر علیه علیه خودش هستند. چهار چیزی که برای اوست: شُکر، و ایمان و دعاء و استغفار است، خداوند متعال می فرماید: «مَّا یَفْعَلُ اللّهُ بِعَذَابِکُمْ إِن شَکَرْتُمْ وَآمَنتُمْ» «خدا چه نیازى به مجازات شما دارد اگر شکرگزارى کنید و ایمان آورید؟» و می فرماید: «وَمَا کَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» «و تا استغفار مىکنند، خدا عذابشان نمىکند» و می فرماید: «مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ» «اگر دعاى شما نباشد پروردگارم براى شما ارج و بهائی قائل نیست». و اما سه چیزی که بر علیه خودش است: نیرنگ و تجاوز و عهد شکنی است، خداوند متعال می فرماید: «فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَى نَفْسِهِ» «پس هر کس پیمانشکنى کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است» و می فرماید: «وَلَا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ» «و نیرنگ بد تنها دامان صاحبانش را مىگیرد» و می فرماید: «إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلَى أَنفُسِکُم» «سرکشی شما فقط به زیان خود شماست«. "حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء" حافظ أبو نعیم اصفهانی.
23- قال ابن الجوزی ( تلبیس إبلیس: 447) عن یحیى بن معاذ یقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلین والفقراء المداهنین والمتصوفة الجاهلین».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از یحیی بن معاذ نقل است که فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهیزید: عالمان غافل، فقیران تملق گو و صوفیان جاهل».
24- قال ابن الجوزی ( تلبیس إبلیس : 447 ) : وبإسناد عن یونس بن عبد الأعلى قال : سمعت الشافعی یقول: «لو أن رجلاً تصوف أول النهار لا یأتی الظهر حتى یصیر أحمق». وعنه أیضاً أنه قال : ما لزم أحد الصوفیة أربعین یوماً فعاد عقله إلیه أبداً». اهـ.
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" از امام شافعی رحمه الله نقل می کند که فرمود: « اگر کسی در اول روز صوفی شود هنوز ظهر آن روز نرسیده که او احمق گشته است». و باز از او نقل کرده که فرمود: «هر کس چهل روز با صوفیان بنشیند هرگز عقلش به جا نمی ماند».
25- حرملة بن یحیى یقول: قال الشافعی: «کلما قلت: وکان عن النبی صلى الله علیه وسلم خلاف قولی مما یصح، فحدیث النبی صلى الله علیه وسلم أولى ولا تقلدونی».
أبا الولید بن أبی الجارود یقول: قال الشافعی: «إذا صح الحدیث عن رسول الله صلى الله علیه وسلم، فقلت قولا فأنا راجع عن قولی وقائل بذلک».
الربیع ابن سلیمان یقول: سمعت الشافعی یقول: «إذا صح الحدیث عن رسول الله صلى الله علیه وسلم فهو أولى أن یؤخذ به من غیره».
حرمله بن یحیی می گوید: شافعی فرمود: «هر بار که گفتم: حدیث صحیحی از پیامبر صلی الله علیه وسلم خلاف قول من ثابت شده، پس حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم اولی تر است و از من تقلید نکنید».
و ابو ولید بن ابی جارود می گوید: شافعی فرمود: «هرگاه حدیث صحیحی از رسول خدا صلی الله علیه وسلم ثابت گشت و من (قبلا) سخنی گفته باشم، پس از سخن خود بازمی گردم و به حدیث عمل می کنم».
و ربیع بن سلیمان می گوید: شنیدم که شافعی می فرمود: «هرگاه حدیث صحیحی از رسول خدا صلی الله علیه وسلم ثابت گشت، پس آن حدیث اولی تر است از اینکه به قول و رای دیگری عمل شود».
منبع: "حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء" حافظ أبو نعیم اصفهانی.
26- المهدی أبا عبد الله یقول: سمعت سفیان الثوری یقول: کان یقال أول العلم الصمت، والثانی الاستماع له وحفظه، والثالث العمل به، والرابع نشره وتعلیمه.
مهدی ابو عبدالله گفت: شنیدم سفیان ثوری می فرمود: «ابتدای علم سکوت است، و دوم شنیدن علم و حفظ آن است، و سوم عمل کردن به آن، و چهارم نشر و تعلیم آن است».
"حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء" حافظ أبو نعیم اصفهانی.
27- حدثنا یحیى ابن یمان، قال: سمعت سفیان الثوری، یقول: «الأعمال السیئة داء، والعلماء دواء، فإذا فسد العلماء فمن یشفی الداء؟». "حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء" حافظ أبو نعیم اصفهانی.
یحیی بن یمان می گوید: شنیدم که سفیان ثوری می فرمود: «اعمال و کارهای بد و زشت درد هستند و علماء دوای آن دردها هستند، هرگاه علماء فاسد شدند پس چه کسی دردها را درمان کند؟».
28- یحیى بن یمان، قال: سمعت سفیان الثوری، یقول: الحدیث أکثر من الذهب والفضة ولیس یدرک، وفتنة الحدیث أشد من فتنة الذهب والفضة.
یحیی بن یمان گفت: شنیدم که سفیان ثوری می فرمود: « (ارزش) حدیث بیشتر از طلا و نقره است ولی محسوس نیست، و فتنه و بلای حدیث (دروغ) بیشتر از بلای طلا و نقره است».
"حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء" حافظ أبو نعیم اصفهانی.
29- قال سفیان الثوری رحمه الله: «إذ أحببت الرجل فی الله، ثم أحدث فی الإسلام فلم تبغضه علیه فلم تحبه فی الله» الحلیة الأولیاء (7/34)
امام سفیان ثوری رحمه الله می فرمایند: «هرگاه کسی را بخاطر الله دوست داشتی، سپس آن شخص بدعتی در اسلام ایجاد کرد و تو بخاطر آن بدعتش وی را مبغوض نداری، پس بدان که او را بخاطر خدا دوست نداشته ای».
30- عن الأوزاعی، قال: کان یقال: خمس کان علیها أصحاب محمد صلى الله علیه وسلم والتابعون بإحسان، لزوم الجماعة، واتباع السنة، وعمارة المسجد، وتلاوة القرآن، والجهاد فی سبیل الله.
امام اوزاعی رحمه الله فرمود: « پنج چیز بود که اصحاب محمد صلی الله علیه وسلم و تابعینی که در نیکى از آنها پیروى کردند همواره بر آن پایبند بودند: نماز جماعت، پیروی از سنت نبوی، آبادانی مسجد، و تلاوت قرآن، و جهاد در راه خدا».
"حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء" حافظ أبو نعیم اصفهانی.
31- قال الأوزاعی: إن المؤمن یقول قلیلاً ویعمل کثیراً، وإن المنافق یقول کثیراً ویعمل قلیلاً.
امام اوزاعی فرمود: «براستی که مؤمن کم می گوید و زیاد عمل می کند، ولی منافق زیاد می گوید و کم عمل می کند».
"حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء" حافظ أبو نعیم اصفهانی.
32- قال أحمد رحمه الله : «الناس محتاجون إلى مداراة ورفق فی الأمر بالمعروف بلا غلظة إلا رجل معلن بالفسق فلا حرمة له». "جامع العلوم والحکم " (ص : 342).
امام احمد رحمه الله فرمودند: «مردم در هنگام امر به معروف به مدارا و نرمی نیاز دارند نه شدت و تندی، مگر برای مردی که علناً گناه و فسق می کند که دیگر حرمتی برایش نیست».
33- قال أبو سلیمان الدارانی رحمه الله : «اختلفوا علینا فی الزهد بالعراق ؛ فمنهم من قال: الزهد فی ترک لقاء الناس ، ومنهم من قال: فی ترک الشهوات ومنهم من قال : فی ترک الشبع، وکل منهم قریب بعضه من بعض ، قال : وأنا أذهب إلى أن الزهد فی ترک ما یشغلک عن الله عز وجل». "جامع العلوم والحکم " (ص : 310).
ابو سلیمان دارانی رحمه الله فرمود: «علمای عراق درباره تعریف زُهد اختلاف کرده اند: بعضی گفته اند: زهد با ترک مردم (و دنیا) حاصل می شود، و بعضی گفته اند: زهد با ترک شهوات بدست می آید، و بعضی دیگر گفته اند: زهد در ترک سیر شدن از غذا است، و هرکدام از این معانی به هم نزدیکند، و بنظر من زهد یعنی ترک هرآنچیزی که تو را از خداوند عزوجل غافل می کند».
34- قال أبو سلیمان رحمه الله: «لا تشهد لأحد بالزهد ؛ فإن الزهد فی القلب».
ابوسلیمان دارانی رحمه الله فرمود: «به زُهد و تقوای هیچکسی شهادت مده! چرا که زهد در قلب است (و ما از آن بی اطلاعیم)». "جامع العلوم والحکم " (ص : 307).
35- قال إبراهیم بن أدهم رحمه الله : «الزهد ثلاثة أصناف : فزهد فرض ، وزهد فضل ، وزهد سلامة ؛ فأما الزهد الفرض فالزهد فی الحرام، والزهد الفضل الزهد فی الحلال، والزهد السلامة الزهد فی الشبهات». "جامع العلوم والحکم " (ص : 310).
ابراهیم بن ادهم رحمه الله فرمودند: «زُهد سه نوع است: زهدی که فرض است، و زهدی که فضل است، و زهدی که مایه سلامت است؛ زهد فرض یعنی دوری از حرام، و زهد فضل یعنی بی رغبتی نسبت به حلال، و زهد سلامت یعنی پرهیز از شبهات».
36- کیست ظالمتر از اهل بدعت؟ براستی که اهل بدعت از اهل فسق و فجور و گناه بدتر و خطرناکترند.
سلام ابن ابی مطیع فقیه و دانشمند بصره می فرمود: «لأَنْ أَلْقَى اللهَ بِصَحِیْفَةِ الحَجَّاجِ، أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللهَ بِصَحِیْفَةِ عَمْرِو بنِ عُبَیْدٍ». سیر اعلام النبلاء 7/428
«اگر مرا با نامه ی عمل حجاج به نزد پروردگار ببرند، بیشتر دوست دارم تا اینکه با نامه ی اعمال عمرو بن عبید».
عمرو بن عبید مردی عابد و زاهد اما اهل بدعت بود و حجاج مردی فاجر و خونخوار و جنایتکار بود.
37- قال أَیُّوبُ السَّخْتِیَانِیُّ رحمه الله: «مَنْ أَحَبَّ أَبَا بَکْرٍ الصِّدِّیقَ فَقَدْ أَقَامَ الدِّینَ، وَمَنْ أَحَبَّ عُمَرَ فَقَدْ أَوْضَحَ السَّبِیلَ، وَمَنْ أَحَبَّ عُثْمَانَ فَقَدِ اسْتَنَارَ بِنُورِ الدِّینِ، وَمَنْ أَحَبَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالعُرْوَةَ الْوُثْقَى، وَمَنْ قَالَ الْحُسْنَى فِی أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَدْ بَرِئَ مِنَ النِّفَاقِ».
رواه اللالکائی فی " شرح أصول اعتقاد أهل السنة والجماعة " (7/1316).
ایوب سختیانی رحمه الله فرمودند: «هرکس ابوبکر صدیق را دوست بدارد، براستی که دین را برپا داشته، و هرکس عمر را دوست بدارد، براستی که روشن ترین راه (را یافته است)، و هرکس عثمان را دوست بدارد، براستی که به نور دین منور گشته، و هرکس علی ابن ابطالب را دوست بدارد، براستی که به دستاویزی محکم و استوار چنگ زده است، و هرکس در باره اصحاب محمد صلی الله علیه وسلم نیکو بگوید و گمان نیک داشته باشد، براستی که از نفاق بریء است».
38- قال أبو عبد الله النباجی الزاهد رحمه الله: «خمس خصال بها تمام العمل: الإیمان بمعرفة الله عز وجل ، ومعرفة الحق، وإخلاص العمل لله، والعمل على السنة، وأکل الحلال، فإن فقدت واحدة لم یرتفع العمل» "جامع العلوم والحکم " (ص : 109).
ابوعبدالله نباجی رحمه الله می فرماید: «پنج خصلت هستند که عمل توسط آنها کامل ( و مقبول) می شود: ایمان به شناخت خداوند عزوجل، شناخت حق، اخلاص عمل برای خدا، انجام دادن عمل بر طبق سنت نبوی، خوردن مال حلال، هرگاه یکی از اینها نباشد عمل پذیرفته نمی شود».
پس بر طبق این فرمایش امام زاهد (که بر گرفته از روح شریعت است): هرکس مسلمان نباشد یعنی ایمان نداشته باشد، یا حق را نشناسد، یا مرتکب ریاء شود، یا مخالف سنت عمل کند و عملش را آمیخته با بدعت انجام دهد، یا مال حرام بخورد، عملش مردود است.
39- قال حافظ ابن رجب: قال بعض السلف: «من وعظ أخاه فیما بینه وبینه فهی نصیحة، ومن وعظه على رؤوس الناس فإنما وبَّخَه». "جامع العلوم والحکم " (ص : 91).
حافظ ابن رجب رحمه الله می فرماید: یکی از علمای سلف (پیشینیان ما) گفته است:
« هرکس برادرش را پنهانی وعظ و اندرز دهد این همان نصیحت (واقعی) است، اما هرکس او را نزد مردم و دیگران اندرز دهد در حقیقت او را توبیخ می کند».
40- قال حافظ ابن رجب: قال بعض السلف: «یا رب، عجبت لمن یعرفک کیف یرجو غیرک! وعجبت لمن یعرفک کیف یستعین بغیرک!». "جامع العلوم والحکم " (ص : 206).
حافظ ابن رجب رحمه الله می فرماید: یکی از علمای سلف (پیشینیان ما) گفته است:
«پروردگارا! تعجب می کنم از آنکس که تو را می شناسد اما از غیر تو امید دارد! و تعجب می کنم از آنکس که تو را می شناسد اما از غیر تو یاری می طلبد!».
41- قال الإمام ابن القیم رحمه الله : « کل ما کان فی القرآن من مدح للعبد فهو من ثمرة العلم ، وکل ما کان فیه من ذم للعبد فهو من ثمرة الجهل» . اهـ (مفتاح السعادة 1/ 108).
امام ابن قیم رحمه الله فرمودند: «هر جا در قرآن از عبدی مدح و تمجید شده است بخاطر ثمره علم (او) بوده است، و هر جایی که در قرآن عبدی مورد ذم و سرزنش قرار گرفته به دلیل ثمره جهل (او) بوده است».
42- قال عمرو بن قیس رحمه الله: «إیاکم والبطنة فإنها تقسی القلب».
عمرو بن قیس رحمه الله فرمود: «مراقب باشید و از شکم چرانی و پرخوری بپرهیزید، چرا که موجب قساوت قلب می شود». "جامع العلوم والحکم " (ص : 443).
43- قال مالک بن دینار رحمه الله: «ما ینبغی للمؤمن أن تکون بطنه أکبر همه، وأن تکون شهوته هی الغالبة علیه» "جامع العلوم والحکم " (ص : 443).
مالک بن دینار رحمه الله «شایسته مسلمان نیست که شکمش بزرگترین هم و غمش باشد! هرچند که شهوت و اشتهای او بر وی غلبه کند».
44- قالت عائشة رضی الله عنها: «طوبى لمن وجد فی صحیفته استغفاراً کثیراً» .
عایشه رضی الله عنها فرمود: «خوشا بحال آنکسی که در صحیفه اعمال او استغفار زیادی ثبت شده است».
45- قال قتادة رحمه الله: «إن هذا القرآن یدلکم على دائکم ودوائکم، فأما داؤکم فالذنوب وأما دواؤکم فالاستغفار». "جامع العلوم والحکم " (ص : 415).
و قتاده رحمه الله فرمود: «این قرآن برای شما درد و دوای شما را بیان کرده، درد شما گناه است و دوای آن استغفار و طلب مغفرت الهی است».
بارالها! همه ما مسلمانان را در پیروی هرچه بیشتر از کلامت، و کلام پیامبرت، و سیره سلف صالح این امت توفیق و یاری بفرما، و ما را نیز در مسیر آن بزرگواران قرار بده و با اسلام و ایمان و عمل صالح بمیران.. آمین
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
تهیه، تحقیق، گردآوری و ترجمه: سایت نوار اسلام