پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

لبیک اللهم لبیک لبیک لاشریک لک لبیک ان الحمد و النعمه لک والملک لا شریک لک

پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

لبیک اللهم لبیک لبیک لاشریک لک لبیک ان الحمد و النعمه لک والملک لا شریک لک

فاطمه زهرا(س) درصحاح ششگانه

مروری بر زندگى حضرت زهرا (س) در کتب و خصوصا صحاح اهل سنت

       

الف- فضایل:

1-شباهت‏ به پدر

فاطمه حقیقت پدر و انعکاس نور او بود که در جسم فاطمه متجلى گشت .

مادرمومنان عایشه مى‏ گوید : زمانى همه همسران رسول خدا (ص) برگرد وجودش جمع بودند در این هنگام فاطمه که مانند پیامبر گام برم ى‏داشت ، وارد شد با ورود او همه دیدند که پدر با محبت تمام به وى خوش‏آمد گفت و او را در کنار خود نشاند. (2)

و باز نقل مى ‏کند : هیچ زنى را از جهت‏ حرکات و نشست و برخاست و رفتار مانند زهرا نسبت‏ به پیامبر ندیدم. (3)

بى‏ شک تحمل و بردبارى فاطمه (س) در برابر مشکلات مختلف ناشى از اخلاق پدرگونه او بود.

2- مبارز خردسال

براى رهروان راه استقامت و صاحبان روح هاى بزرگ ، ایام طفولیت و بزرگى یکسان است.

در شرایط سخت اقتصادى ، سیاسى و نظامى سرزمین مکه و دوران قبل از هجرت هرگاه پیامبر ، خسته و رنجور از زخم‏ زبان و شمشیر و سنگ به خانه مى ‏آمد دست هاى کوچک زهرا ( س ) بود که آرامش را به پدر باز مى‏ گرداند و به یارى او مى‏ شتافت.

روزی پیامبر خدا (ص) در مسجدالحرام و در کنار کعبه مشغول نماز بود ابوجهل با عده ‏اى دیگر در گوشه ‏اى به هرزه گرى سرگرم بودند ، تا چشمش به پیامبر(ص) افتاد رو به آنان کرد و گفت : کدام یک از شما حاضر است ‏برود بچه‏ دان شترى را که دیروز در این نزدیکى قربانى شده بیاورد و در حالى که محمد (ص) در سجده است آن را بر روى شانه ‏اش قرار دهد . بدبخت‏ ترین آنها گفت: من این کار را انجام مى ‏دهم. او در حالى که پیامبر (ص) در برابر عظمت‏ خدا سر بر سجده داشت آن را بر روى شانه مبارک پیامبر(ص) انداخت . ابوجهل و همدستانش که این منظره را دیدند شروع به تمسخر پیامبر (ص) کردند.

ابن‏ مسعود رض، از اصحاب بزرگ رسول خدا مى ‏گوید : من در این وقت در مسجدالحرام بودم و این منظره را مى ‏دیدم اما جرات نداشتم جلو بروم و آن بچه‏ دان شتر را از روى شانه مبارک پیامبر بردارم از این جهت در گوشه‏ اى منتظر ماندم تا ببینم جریان به کجا ختم مى ‏شود؟

پیامبر همچنان در سجده بود تا اینکه کسى جریان را به اطلاع فاطمه (س) رساند . او وارد مسجدالحرام شد و در حالى که از شنیدن این خبر بسیار نگران شده بود جلو آمد و بچه‏ دان شتر را از شانه آن حضرت برداشت و سپس رو به عاملان این اهانت کرد و با زبان رسا آنان را مورد ملامت و سرزنش قرار داد .

3- در میدان نبرد

او تنها اهل عبادت و نشستن در منزل نبود . در میدان نبرد نیز شرکت مى‏ کرد و به یارى پدر مى ‏شتافت.

مردى از سهل بن‏ سعد (از اصحاب رسول خدا "ص") سؤال کرد : در جنگ احد چه جراحت هایى بر بدن پیامبر (ص) وارد شد ؟ جواب داد : آن روز ، رخسار مبارکش آسیب دیده دندان و کلاه خود حضرت شکست . در آن روز فاطمه (س) دختر پیامبر (ص) خون ها را از سر و صورت آن حضرت مى ‏شست و على بن‏ ابیطالب (ع) با سپر آب مى ‏آورد . ولى هنگامى که مشاهده کرد ریختن آب باعث‏ خون‏ریزى بیشتر مى‏ گردد قطعه حصیرى را سوزاند و خاکستر آن را به روى زخم قرار داد تا خون بند آمد. (5)

4-اولین دیدار ، آخرین وداع

همه عالمان حدیث اهل سنت و شیعه نقل کرده ‏اند دورى از فاطمه (س) بر پیامبر(ص) بسیار سخت ‏بود . ابن‏ داود از ثوبان ، آزاد شده رسول خدا (ص) ، چنین نقل مى ‏کند : پیامبر اکرم هرگاه عازم سفر مى ‏شد ، آخرین کسى را که وداع مى ‏کرد فاطمه بود و در مراجعت از سفر اولین شخصى را که به دیدارش مى ‏شتافت ، فاطمه اطهر بود. (6)

5- برترین زنان

سیده زنى است که برتر از دیگران باشد. ملاک هاى فضیلت ؛ معیارهاى مادى و زودگذر نیست که این مرام کم‏ خردان است ؛ بلکه معیار برترى در نظام ارزشى اسلام فضایل خاص معنوى است که از این ‏رو در فاطمه سیده نساء معرفى شده است.

مادرمومنان عایشه مى ‏گوید : روزى صدیقه طاهره نزد پیامبر آمد در حالى که حرکت او شباهت زیادى به راه رفتن پیامبر داشت . رسول خدا تا چشمش به جمال فاطمه افتاد ، فرمود: آفرین بر تو دخترم . آنگاه او را کنارش ، راست‏ یا چپش نشاند . بعد از مدتى سخنى آرام در گوش او گفت : زهرا از شنیدن این سخن گریان شد.

از فاطمه سؤال کردم : چرا گریه مى ‏کنى؟

قبل از جواب فاطمه بار دیگر پیامبر سخنى آهسته با دختر خود گفت و زهرا از این خبر خوشحال شد و خندید.

من گفتم : تا امروز چنین خوشحالى همراه با غم ندیدم . سبب این دو را از ایشان جویا شدم . فاطمه در جواب فرمود : من راز پدر را افشاء نمى ‏کنم.

این راز همچنان پوشیده ماند تا زمانى که پیامبر خدا رحلت فرمود ، آن‏گاه بار دیگر سؤال را با ایشان مطرح کردم ، فاطمه در پاسخ فرمود : در آن روز پیامبر به من فرمود:

جبرئیل در هر سال یک بار قرآن را بر من عرضه مى ‏کرد و امسال دو بار . من از این امر متوجه شدم که زمان رحلتم فرا رسیده است و تو از خاندان من نخستین کسى هستى که به من ملحق مى ‏شوى . از این سخن پیامبر ناراحت‏ شدم . سپس فرمود : آیا خوشحال نمى ‏شوى که به تو خبر دهم : برترین زنان بهشت‏ یا زنان با ایمان هستى ؟! از شنیدن این خبر خوشحال شدم و خندیدم. (7)

فاطمه برترین زن هاى جهان است و مطرح شدن او به عنوان یکى از بهترین چهار زن جهان . (خدیجه همسر پیامبر(ص) ، مریم دختر عمران ، آسیه دختر مزاحم). (8)

منافاتى با این احادیث که فاطمه(س) را بهترین زنان مى ‏داند ، ندارد زیرا جمع این احادیث‏ به این است که زهرا (س) برترین آن چهار زن است .

رسول خدا (ص) خطاب به حذیفه فرمودند: فرشته اى که تاکنون به زمین نیامده بود ، از خداوند اجازه گرفت و به زمین آمد تا به من سلام کند و مژده دهد که : فاطمه سرور زنان بهشت است و حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند. (9)

6- فاطمه (س)پاره تن پیامبر(ص)

در تمام منابع اهل سنت چه در صحاح و چه غیر آن این حدیث آمده است که رسول خدا (ص) فرمودند : فاطمه پاره تن من است هر کس او را خشمناک کند مرا خشمناک کرده است. (10)

7- مقام عصمت

این آیه قرآن «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (11) نشانگر آن است که «اهل بیت‏» پیامبر(ص) معصوم از گناه هستند . سخن در این است که اهل بیت ، چه کسانى هستند؟

صحاح اهل سنت پاسخ را مشخص کرده‏ اند;

مادر مومنان عایشه مى ‏گوید : بامداد یکى از روزها ، رسول خدا بالاپوش خود را که از پشم سیاه بافته شده بود بر دوش گذاشت و عازم بیرون از منزل بود . در این موقع ، امام حسن و سپس امام حسین و بعد از این دو ، فاطمه و سپس على وارد شدند . هر کدام که وارد مى ‏شدند ، پیامبر عباى مبارک را بالاى سر او قرار مى‏ داد و آنگاه که همه جمع شدند ، همان آیه را تلاوت کرد . در این بین ام ‏سلمه یکى از همسران رسول خدا گوشه ردا را بالا زد خواست‏ خود را به آنان ملحق کند ، پیامبر عبا را از دست او کشید و فرمود : تو خوب هستى ولکن جزء اینها نیستى. (12)

8-در مباهله

پیکر اجتماع هر گاه دچار افراد منحرفى مى ‏شود که رستگارى انسان ها را به خطر مى ‏اندازند، انبیاء که طبیبان الهى هستند، به وسیله «نفرین‏» یا «مباهله‏» اقدام به نجات جامعه انسانى مى‏ کنند. درباره پیامبر نیز واقعه ‏اى تاریخى در این‏ باره روى داده است:

مسیحیان سرزمین یمن که نشانه رسالت را در وجود پیامبر(ص) مشاهده کردند ، به عناد خود اصرار ورزیدند و از قبول آیین حق روى برگرداندند . پیامبر بزرگوار اسلام (ص) پیشنهاد مباهله داد و آنان پذیرفتند ، چون موعد مقرر فرا رسید ، دلهره سراپاى وجودشان را فرا گرفت . ‏بناگاه مشاهده کردند پیامبر(ص) پدیدار گشت و حسن (ع) در کنار، حسین (ع) در آغوش زهرا (س) و على (ع) پشت‏ سر حضرت.

رسول اکرم (ص) رو به همراهان کرده و فرمودند : هرگاه نفرین کردم ، شما آمین بگویید.

«عاقب‏» سرپرست ترسایان با دیدن انوار پنجگانه حقیقت را متوجه شد و احساس کرد نفرین اینان یعنى نابودى کلیسا . رو به همراهان خود کرد و گفت : من چهره ‏هایى را مشاهده مى ‏کنم که اگر از خدا بخواهند کوه را از جاى برکند دعاى آنان مستجاب است و تا قیامت نصرانى ای بر روى زمین باقى نخواهد ماند.

همران وی نیز که چنین احساسى در دل داشتند ، از مباهله دست ‏برداشتند. (13)

زمخشرى مى ‏گوید : آوردن این افراد دلیل است که آن حضرت واقعا قصد مباهله داشت نه آنکه صرف تهدید بود ، چرا که عزیزترین افراد و پاره‏ هاى جگر و محبوب ترین افراد را در معرض خطر احتمالى قرار داد. (14)

9-دوستداران فاطمه (س)

از بیانات بزرگان دین آموخته‏ ایم که دین چیزى جز محبت نیست و آیین الهى تولى و تبرى است . على(ع) مى ‏گوید : روزى رسول خدا (ص) دست حسن و حسین را گرفته و فرمود : کسى که من و این دو و پدر و مادر این دو را دوست‏ بدارد ، در روز قیامت ‏با من در یک درجه خواهد بود. (15)

ب- ازدواج

1-                                                                                                                                                                                                                                                                                              جهیزیه

مادران مومنان عایشه و ام ‏سلمه نقل مى ‏کنند: رسول خدا (ص) به ما دستور داد ، جهیزیه فاطمه (س) را براى رفتن به خانه على (ع) آماده سازیم.

بنا به فرمان رسول الله ابتدا سطح خانه را از خاک هاى نرم زمین بطحاء پوشاندیم و پس از آن ، دو بالش تهیه کردیم و آن دو را با دست‏خود ، از لیف خرما پر کردیم. آنگاه غذایى از خرما و کشمش ترتیب دادیم . آب گوارایى نیز آماده کردیم ، چوبى در یک طرف خانه گذاشتیم که لباس ها و مشک آب را بدان بیاویزند . ما هیچ عروسى را بهتر از عروسى فاطمه ندیدیم. (16)

2-                                                                                                                                                                                                                                                                                              هدیه پیامبر، به مناسبت ازدواج

على(ع) مى ‏فرماید : رسول خدا (ص) پارچه‏ سفید رنگى از پشم به من و زهرا مرحمت فرمود و ما خود را به آن پارچه آراستیم و بعد از این به منزل ما تشریف آورد و بالشتى که از نوعى گیاه پر شده بود و مشک آبى به ما عنایت کرد. (17)

3-                                                                                                                                                                                                                                                                                              هدیه فاطمه (س) به على (ع)

هدیه سبب انس و الفت است پس چه بهتر که این امر بین خود عروس و داماد رسم باشد تا لحظات زندگى را شیرین و زن و مرد و محیط خانه سبب آرامش گردد.

على (ع) نقل فرمودند : فاطمه اطهر هدیه ‏اى (فرشى) به مناسبت ازدواجمان تقدیم کرد که تا آن هنگام فرش ما منحصر به یک پوست گوسفند بود. (18)

4-                                                                                                                                                                                                                                                                                              فاطمه(س) در منزل على(ع)

دختران شخصیت هاى بزرگ ، چه بسا کار کردن در منزل شوهر را براى خود ننگ به حساب آورند و این احساس ناشى از کوچک شمردن کار و احساس شخصیت کاذب در خود است . اما کدام شخص با عظمت‏ تر از وجود رسول گرامى اسلام (ص) است و کدام زن متشخص ‏تر از فاطمه (س) .

على(ع) فرمودند : فاطمه به قدرى مشک آب به دوش کشید که اثر بند مشک در گلوى فاطمه باقى ماند و چندان دستاس کرد که دست هاى فاطمه تاول زد و آن قدر زیر دیگ را آتش کرد که حرارت آتش رنگ لباس هایش را از بین برد. (19)

ماجراى تسبیحات حضرت زهرا (س) ناشى از زحمات طاقت ‏فرساى فاطمه (س) بود . على(ع) که از نزدیک شاهد زحمات همسرش بود ، در این مورد مى‏ فرماید:فاطمه از ناراحتى که به سبب چرخاندن آسیاب دستى در دست‏ خود احساس مى ‏کرد نزد پدر آمد تا کنیزى براى یارى رساندن به او در خانه عنایت کند . رسول خدا (ص) در منزل تشریف نداشت زهراى مرضیه برگشت .  مادرمومنان عایشه جریان آمدن فاطمه را به اطلاع پیامبر رساند. پیامبر بلافاصله به منزل ما آمد و فرمود : آیا مى ‏خواهید چیزى به شما بیاموزم که بهتر از تقاضاى شما باشد ؟ در هنگام خواب 34 مرتبه تکبیر ،33 مرتبه سبحان ‏الله و 33 مرتبه الحمدلله بگوئید. (20)

ج - در سوگ پدر

به همان مقدار که بودن در کنار پدر براى صدیقه کبرا روح‏بخش بود ، فراقش طاقت‏ فرسا مى‏ نمود . دیدار پدر، نسیم بهارى بود که جسم و جان فاطمه را شادى مى ‏بخشید و فراقش باد سموم ‏خزان.

هنگامى که بیمارى پیامبر خدا (ص) شدت گرفت و نفس گرم آن حضرت به سختى در جریان بود ، فاطمه (س) با دلى رنجور در کنار بستر نشسته و با چشمانى اشک ‏آلود چهره پدر را مى‏ نگریست . پیامبر (ص) در آن حال به فاطمه (س) فرمود:

دخترم ناراحتى من همین امروز است و بعد از این ، راحت مى ‏شوم . چند لحظه بعد صداى مهربانش خاموش شد و کبوتر روحش به آشیان ه‏ایى که قدسیان براى او تزیین کرده بودند پر کشید . فاطمه (س) که لب هاى ساکت پدر را دید ، با یک دنیا غم و اندوه به وسیله این جملات در فراق پدر نوحه‏ سرایى کرد:

» اى پدر، دعوت حق را اجابت کردى و در بهشت ‏برین جاى گرفتى ما ارتحال تو را به جبرئیل تسلیت مى‏ گوییم . «

پس از آنکه بدن مطهر رسول خدا (ص) را به خاک سپردند فاطمه زهرا رو به انس رض کرده فرمود:

اى انس ، چگونه راضى شدید خاک بر بدن مطهر رسول خدا بریزید. (21)

د- رحلت

در صحاح سته از رحلت فاطمه زهرا (س) و کیفیت آن ، سخنى به میان نیامده است و فقط به ذکر این مطلب بسنده شده که آن حضرت شش ماه بیشتر بعد از پدر در قید حیات نبود.

ه- روایات

در تعدادى از روایات صحاح ست ، فاطمه زهرا (س) در سلسله اسناد واقع شده و روایتى را از پدر بزرگوارش نقل مى ‏کند اما تعداد این روایات زیاد نیست در این جا به ذکر دو روایت اشاره مى ‏کنیم:

1-                                                                                                                                                                                                                                                                                              فاطمه زهرا (س) مى ‏فرماید : روش پیامبر بر این بود که وقتى داخل مسجد مى ‏شد مى ‏فرمود: بسم الله و السلام على رسول الله اللهم ‏اغفرلى ذنوبى وافتح لى ابواب رحمتک. و هر گاه خارج مى ‏شد مى ‏فرمود : بسم الله و السلام على رسول الله اللهم اغفرلى ذنوبى وافتح لى ابواب فضلک. (22)

2-                                                                                                                                                                                                                                                                                              فاطمه زهرا (س) مى ‏فرماید: پدرم به من تعلیم داد و فرمود : صبح که از خواب بلند مى ‏شوى بگو : سبحان الله و بحمده لا قوة الا بالله ما شاء الله کان و ما لم یشا لم یکن. کسى که این دعا را بخواند تا شب در امان است و کسى که شب بخواند تا صبح در امان است. (23)


 

پى ‏نوشت ها:

1-الجامع الصحیح ، محمد بن‏اسماعیل بخارى(م‏256); 2.الصحیح ، ابوالحسن مسلم بن‏حجاج نیشابورى(م‏26);3. السنن، ابى‏ماجة(م‏273); 4. السنن، ابى‏داود(م 275); 5.السنن، نسایى،(م‏303);6. الجامع، ترمذى(م‏279). ( این کتابها چنان منزلتى در نزد اهل سنت دارند که هیچ کتابى به پایه این شش مجموعه راوى نمى‏رسند).

2- صحیح مسلم; کتاب فضائل الصحابه، باب فضائل زهرا(س); صحیح ابن‏ماجه، باب ما جاء فى ذکر مرض رسول الله(ص) ; مسند احمد بن‏حنبل، ج‏6، ص 282.

3- صحیح ترمذى; ج 2، ص‏319 - صحیح ابى‏داود، باب ما جاء فى القیام. مستدرک الصحیحین، ج 4، ص 272 - الادب المفرد، بخارى، ص‏136.

4- صحیح بخارى; کتاب بدء الخلق، باب ما لقى النبى و اصحابه من المشرکین; صحیح مسلم، کتاب الجهاد و السیر، باب مالقى النبى و اصحابه من المشرکین.

5-صحیح بخارى; کتاب بدء الخلق; صحیح مسلم، کتاب الجهاد و السیر، باب غزوة الاحد.

6-صحیح ابى ‏داود; ج‏26، باب الاستفادة من العاج - صحیح بخارى، کتاب بدء الخلق - مسند احمد بن‏حنبل، ج 5، ص 275.

7-صحیح ابن‏ماجه; باب بیمارى پیامبر(ص); مسند احمد بن‏حنبل، ج‏6، ص 282; صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه، باب فضائل حضرت زهرا(س).

8-مستدرک الصحیحین; ج 2، ص‏479.

9- صحیح ترمذى; ج 2، ص‏306، باب مناقب امام حسن و امام حسین(ع).

10- صحیح بخارى; کتاب بدء الخلق، باب مناقب اقرباء رسول خدا(ص) مناقب حضرت زهرا(س); صحیح ابى‏داود، ج 12، باب مکروهات جمع میان زنان; صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه، باب فضائل حضرت زهرا(س); صحیح ترمذى، ج 2، ص‏319 باب فضیلت فاطمه(س).

11- احزاب / آیه‏33.

12-صحیح مسلم; کتاب فضائل صحابه، باب فضائل اهل بیت پیامبر(ص) و باب فضائل على(ع); صحیح ترمذى، ج 2، ص 308 و209.

13- صحیح مسلم; کتاب فضائل صحابه، باب فضائل حضرت على(ع). صحیح ترمذى، ج 2، ص‏166 - تفسیر کشاف، ذیل آیه مباهله.

14-تفسیر کشاف، ذیل آیه مباهله.

15- صحیح ترمذى; ج‏3، ص 301 - تهذیب التهذیب، ابن‏حجر عسقلانى. ج 10، ص‏430.

 16- صحیح ابن‏ماجه; ص‏139.

17-همان، ص‏316.

18- همان.

19-صحیح ابن‏داود; ج 2، ص‏29، باب تسبیح هنگام خواب.

20- صحیح بخارى; کتاب بدء الخلق، باب مناقب على(ع) و کتاب خمس باب اختصاص خمس به نائبان رسول الله(ص) - صحیح مسلم، کتاب ذکر و دعا تسبیح اول روز و هنگام خواب.

21-مسند احمد بن‏حنبل; ج‏6، ص 461 - ذخائر العقبى، ص‏53 - اسد الغابه، ج 5، ص 590.

22- صحیح ابن‏ماجه; کتاب 5، مساجد و جماعات، حدیث 1 - مسند احمد بن‏حنبل حدیث 25212 - صحیح ترمذى، حدیث‏289.

23- صحیح ابن‏داود; حدیث‏4413.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.