قسمتهایی ازاسرار حج رادرخلال گفت وگو شبلی علیه رحمه وامام سجاد علیه السلام را در ادامه مطالب مطالعه فرمایید.
ادامه مطلب ...
(بقیه در : ادامه مطلب) |
|
در این مقال از منظر مولانا جلال الدین محمد بلخی شاعر و عارف نامی کشورمان به بررسی حج می پردازیم......
(بقیه در ادامه مطلب)
(بقیه در ادامه مطلب)
باید در موسم رفت، به سراغ خدا نیز باید با خلق رفت.صدای ابراهیم را بر پشت زمین نمی شنوی؟وَ أَذِّن فِی النّاسِ بِالحَجِّ ! یَأتُوکَ رِجالاً وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیق ( سوره حج، آیه 27 )[ در میان مردم، اعلام حج کن و بانگ حج در ده، با پای پیاده و بر پشت هر شتر لاغری به سراغت خواهند آمد. از دور دست صحراهای عمیق به سویت می شتابند و آهنگ تو می کنند ( می بینی که سیمای حج ـ بر خلاف آنچه امروز می نمایند و می بینیم ـ سیمایی مردمی است و نه اشرافی !
(بقیه در ادامه مطلب)
میقات، لحظه ی شروع نمایش، پشت صحنه ی نمایش، و تو که آهنگ خدا کرده ای، و اکنون به میقات آمده ای، لباس عوض کنی. لباس! آنچه تو را ، توی آدم بودنِ تو را ، در خود پیچیده، پوشیده، که لباس، آدم را می پوشد! آدم بودنِ آدم مخفی می شود، در جامه ی گرگ روباه ، موش یا میش خودنمایی می کند. لباس یک فریب است، یک کفر است. کفر پوشیدن حقیقت است. کلمه ی لباس یک معنی معنی داری هم دارد. در باب افتعال، آن را می توان فهمید. التباس، یعنی اشتباه! عوضی گرفتن!.....
(بقیه در ادامه مطلب)
اکنون، دیگر مقیدی، مسؤولی، در احرامی، در حریمی، راهی حرمی، عازم مکان حرامی، در زمان حرامی، در جامه ی احرامی! در حریمی از محرمات...احرام؟ حرام کردن! ممنوع کردن...احرام چه چیزها را از تو منع می کند؟ چه چیزها را بر تو حرام می کند؟ محرمات:هر چه تو را به یاد می آورد، هر چه دیگران را از تو جدا می کند و هر چه نشان می دهد که تو در زندگی که ای؟ چه کاره ای؟.....
(بقیه در ادامه مطلب)
به حومه ی مکه می رسی، شهر نزدیک است، اینجا به علامتی می رسی، نشانه ی آن که اینجا حد منطقه ی حرم است. اینجا مسجدالحرام است، وسطش کعبه!از پیچ و خم کوهستانی شهر می گذری، و قدم به قدم، به کعبه نزدیک می شوی، سرازیر می شوی و جمع یکرنگ بی نام و نشان، همچون سیلی در بستر دره ای، خیابانی، به سوی گودی دره، مسجدالحرام، جاری است و تو قطره ای! قدم به قدم فرود می آیی و عظمت، قدم به قدم نزدیک تر می شود....
(بقیه در ادامه مطلب)
کعبه، در قسمت غرب، ضمیمه ای دارد که شکل آن را تغییر داده است، بدان جهت داده است.این چیست؟دیواره ی کوتاهی، هلالی شکل، رو به کعبه.نامش؟حِجر اسماعیل!حِجر یعنی چه؟یعنی : دامن!و راستی به شکل دامن است، دامن پیراهن، پیراهن یک زن!.....
(بقیه در ادامه مطلب)
طواف اینک کعبه است، در میانه ی گردابی، گردابی خروشان که چرخ می خورد و کعبه را طواف می کند. یک نقطه ی ثابت در وسط و جز او، همه متحرک در پیرامونش، دایره وار بر گردش.ثبوت ابدی و حرکت ابدی!آفتابی در میانه و بر گِردش ، هر یک، ستاره ای در فلک خویش، دایره وار، بر گرد آفتاب.ثبات، حرکت و نظم! =طواف.یعنی که رمزی از یک ذره؟ تجسمی از یک منظومه؟ با تمامی جهان؟.....
(بقیه در ادامه مطلب)