پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

لبیک اللهم لبیک لبیک لاشریک لک لبیک ان الحمد و النعمه لک والملک لا شریک لک
پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

لبیک اللهم لبیک لبیک لاشریک لک لبیک ان الحمد و النعمه لک والملک لا شریک لک

مذهب حنفی

مذهب حنفی

موسس مذهب حنفیه که قدیمی ترین مذاهب فقهی اهل سنت است ، ابو حنیفه ، نعمان بن ثابت بن زوطی بن ماه می باشند . وی اصالتاً ایرانی بوده زیرا جدش ، زوطی از اسیران کابل بوده است ، ولی ابوحنیفه در 80 هـ در کوفه متولد شد و در همانجا به آموختن فقه و علم کلام پرداخت و در سال 150 هـ در گذشت. او در کوفه مدت 18 سال در حلقه درس حماد بن ابی سلیمان (م 120 ه.ق) به فراگیری فقه به روش ابراهیم نخعی پرداخت.


مقدمه

در دوره حکومت امویان تا زمان عمر بن عبدالعزیز نه تنها حکومت در پى تشویق مردم به گسترش علم نبود ، بلکه مانع آن بود و تا پایان قرن اول هجرى نوشتن تاریخ و روایات ممنوع بود ، به همین جهت این دوره را عصر بى خبرى نام نهاده‏ اند . از زمان عمر بن عبدالعزیز به بعد وضع دگرگون شد و امام باقر (ع) و امام صادق(ع) توانستند ، از فضاى موجود بهره بگیرند و شاگردان بسیارى تربیت کنند .

کم کم برخى از همین شاگردان خودشان کرسى درس برقرار کردند و مرجع دینى مردم شدند . روز به روز بر تعداد این عالمان ؛ و نیز بر اختلاف آراى شان افزوده مى ‏شد ؛ از تضاد فتوایى این عالمان کار بر حکومت و بر مردم دشوار شد ، تا این که در اواخر قرن چهارم خلیفه عباسى ، «القادر بالله» به چاره اندیشى رو آورد و دستور داد ، پیروان هر یک از مکاتب فقهى اگر بخواهند رسمى شوند ، باید چهار هزار مثقال طلا به حکومت بدهند ، تنها طرفداران چهار مذهب فقهى اهل سنت مبلغ مذکور را پرداخت نمودند و مذهب آنان رسمى شد . این چهار مذهب عبارتند از : مذهب مالکى ، مذهب شافعى ، مذهب حنبلى و مذهب حنفی است.

امام ابوحنیفه و آشنائی و تلمذ ایشان در محضر امام صادق ( ع ) :

"نعمان بن ثابت بن زوطی " معروف به "ابوحنیفه " درباره ی عظمت امام صادق(ع) بیانات زیبائی دارند ؛ از جمله درباره آن حضرت می گویند :

"مارایت افقه من جعفربن محمد و انه اعلم الامه "

"من فقیه تر و داناتر از جعفربن محمد ندیده ام . او داناترین فرد این امت است " .

در زمان امام جعفر صادق(ع) منصور دوانقی ، خلیفه عباسی قدرت سیاسی را در اختیار داشت ، او همواره از مجد و عظمت بنی علی و بنی فاطمه به ویژه امام صادق(ع) رنج می برد و برای رهایی از این رنج گاها بدنبال تحریک علمای زمان خود در مقابل امام صادق(ع) بود ؛ منصور عباسی از جناب ابوحنیفه می خواهد تا در مناظره ای علمی با امام جعفربن محمد الصادق (ع) حضور یابد .

در این رابطه خود امام ابوحنیفه نقل می کند که : "روزی منصور دوانقی کسی را نزد من فرستاد و گفت : ای ابوحنیفه مردم شیفته جعفربن محمد شده اند ، او در بین مردم از پایگاه اجتماعی وسیعی بهره مند است ، تو برای این که پایگاه جعفربن محمد را خنثی کنی و در دید مردم از عظمت او به خصوص از عظمت علمی او بکاهی ، چند مساله پیچیده و غامض را آماده کن و در وقت مناسب از او بپرس تا بلکه با ناتوان شدن جعفربن محمد از پاسخ گویی ، او را تحقیر نمایی و مردم دیگر شیفته او نباشند و از او فاصله بگیرند .

در همین رابطه من چهل مساله مشکل را آماده کردم و در یکی از روزها که منصور در "حیره " بود مرا طلبید ، به حضورش رسیدم . همین که وارد شدم ، دیدم جعفربن محمد در سمت راستش نشسته است ، وقتی که چشمم به آن حضرت افتاد ، آن چنان تحت تاثیر ابهت و عظمت او قرار گرفتم که از توصیف آن عاجزم. با دیدن منصورخلیفه عباسی آن ابهت به من دست نداد . سلام گفتم و اجازه خواستم تا در کنارشان بنشینم . خلیفه با اشاره اجازه داد و در کنارشان نشستم . آن گاه منصورعباسی به جعفربن محمد نگاه کرد و گفت:ابو عبدالله ایشان ابوحنیفه هستند.

او پاسخ داد : بلی ، او را می شناسم . سپس منصور به من نگاهی کرد وگفت : ابوحنیفه اگر سوالی داری از ابوعبدالله ، جعفربن محمد بپرس و با او در میان بگذار . من گفتم بسیار خوب. فرصت را غنیمت شمردم و چهل مساله ای را که از پیش آماده کرده بودم ، یکی پس از دیگری با آن حضرت درمیان گذاشتم . بعد از بیان هر مساله ای ، امام صادق(ع) در پاسخ آن بیان می فرمود:

عقیده شما در این باره چنین و چنان است ، عقیده علمای مدینه در این مساله این چنین ا ست و عقیده ما هم این است.

در برخی از مسائل آن حضرت با نظر ما موافق بود و در برخی هم با نظر علمای مدینه موافق بود و گاهی هم با هر دو نظر مخالفت می کرد و خودش نظر سومی را انتخاب می کرد و بیان می داشت .

من تمامی چهل سؤال مشکلی را که برگزیده بودم یکی پس از دیگری با او در میان گذاشتم و جعفربن محمد هم بدین گونه ای که بیان شد به جملگی آن ها ، با متانت تمام و با تسلط خاصی که داشت پاسخ گفت."

سپس ابوحنیفه بیان داشت:   " ان اعلم الناس اعلمهم باختلاف الناس "

"همانا دانشمندترین مردم کسی است که به آراء و نظریه های مختلف دانشوران در مسائل علمی احاطه و تسلط داشته باشد و چون جعفربن محمد این احاطه را دارد ، بنابراین او داناترین فرداست."

همو درباره عظمت علمی استاد خود امام صادق (ع) بیان داشته که :  "لولا جعفربن محمد ما علم الناس مناسک حجهم" .

"اگر جعفربن محمد نبود ، مردم احکام و مناسک حج شان را نمی دانستند".

مذهب حنفی

موسس مذهب حنفیه که قدیمی ترین مذاهب فقهی اهل سنت است ، ابو حنیفه ، نعمان بن ثابت بن زوطی بن ماه می باشند . وی اصالتاً ایرانی بوده زیرا جدش ، زوطی از اسیران کابل بوده است ، ولی ابوحنیفه در 80 هـ در کوفه متولد شد و در همانجا به آموختن فقه و علم کلام پرداخت و در سال 150 هـ در گذشت. او در کوفه مدت 18 سال در حلقه درس حماد بن ابی سلیمان (م 120 ه.ق) به فراگیری فقه به روش ابراهیم نخعی پرداخت.

نعمان ، پس از مرگ استادش ، سفرهایی هم برای فقه اندوزی به حجاز داشت و از نخبگان علمی آن دیار و از جمله امام باقر علیه السلام توشه برگرفت .

ابوحنیفه که پس از استادش حماد ، بر جای او تکیه زد ، مکتب فقهی نوینی پدیدآورد . او قائل به کاربرد رأی و اجتهاد بود و قیاس و استحسان را به عنوان منبعی فقهی مورد توجه قرار داد . اساس اندیشه فقهی ابوحنیفه بر هفت اصل : کتاب خدا ، سنت رسول ، سخنان صحابه ، قیاس ، استحسان ، اجماع و عرف استوار بود.

امام ابو حنیفه به جز رساله های کوچکی ؛ از جمله رساله فقه اش ، کتابی را به نگارش در نیاورد ولی شاگردانش پس از وی فتاوای او را در مجموعه ای گرد آوردند . نعمان در اواخر دوره اموی مورد توجه همه مسلمانان بجز خوارج قرار گرفت . او به تشیع تمایل نشان می داد و در اندیشه سیاسی اش چون زیدیه بود.

در قیام زید بن علی ، پنهانی به یاری اش شتافت و همچنین نقل شده که او از قیام ابراهیم بن عبدالله حسنی از پیشوایان زیدیه در شهر بصره ، حمایت نموده است.

جناب ابوحنیفه در خلافت منصور از کوفه به بغداد فرا خوانده شد تا قاضی القضاتی آن جا را بر عهده گیرد ، ولی مقاومت او در برابر این خواست خلیفه موجب شد او زندانی شود و سرانجام در سال 150 ه.ق. در همان زندان درگذشت .

مذهب حنفی پس از مرگ ابوحنیفه، توسط دو شاگرد برجسته اش ابو یوسف قاضی مشهور (م 182 ه.ق) و محمد بن حسن شیبانی (م 189 ه.ق) رواج یافت.

مذهب حنفی در زمان خلافت هارون و پس از وی بدل به مذهب رسمی خلفای عباسی گردید ، به گونه ای که تنها فقیهان این مذهب مسنددار قضا می شدند . اما حاکمیت طولانی فاطمیان بر مصر مانع از گسترش این مذهب در غرب جهان اسلام گشت . بعدها مذهب حنفی ، مذهب رسمی خلافت عثمانی هم شد . ولی آن هم باعث نشد که قلمرو حاکمیت مذهب از شرق جهان اسلام فراتر رود.

علمای حنفی در مکتب اعتقادی خود ، پیرو ابومنصور ماتریدی (م 332 ه.ق) هستند . ریشه مکتب ماتریدی را باید در اندیشه های کلامی ابو حنیفه جستجو کرد ، چرا که ابوحنیفه پیش از ورود در فقه ، کرسی نشین استادی کلام در کوفه بود ، این مکتب نزدیک ، بلکه تا حدودی مؤید مکتب اعتزالی هاست .

به پیروان ابوحنیفه «اصحاب رأى» اطلاق مى ‏شود. در برابر دیگر فرقه‏ ها که آنان را «اهل حدیث» مى ‏گویند.

قلمرو مذهب حنفی

مذهب حنفی ، از نظر شمار پیروان در بین مذاهب اسلامی ، رتبه نخست را داراست.

این مذهب بر ترکیه ، آلبانی و مسلمانان شبه جزیره بالکان ، بر اهل تسنن غیر کرد عراق ، افغانستان ، ترک نشین های آسیای میانه ، قفقاز و سرزمین های مجاور آن و هندوستان غلبه دارد . نیمی از مسلمانان سرزمین شام ، شامل کشورهای سوریه و لبنان ، حنفی مذهب بوده و در سرزمین فلسطین سومین مذهب است . پیروان این مذهب در مصر هم پر شمار است و به صورت محدود در ایران ، حجاز و یمن حضور دارند .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.