پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

لبیک اللهم لبیک لبیک لاشریک لک لبیک ان الحمد و النعمه لک والملک لا شریک لک
پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

لبیک اللهم لبیک لبیک لاشریک لک لبیک ان الحمد و النعمه لک والملک لا شریک لک

سیره ام امومنین میمونه دختر حارث بن حزن

میمونه دختر حارث بن حزن و خواهر ام الفضل همسر عباس بن عبد المطلب و مادرشان خوله (هند) بنت عوف ، از خاندانی مشهور بود . خوله را بهترین پیرزن مکه می دانستند ، زیرا وی بهترین داماد ها را داشت ؛ عباس بن عبد المطلب ؛ جعفربن ابی طالب ؛ حمزه بن عبدالمطلب و سرانجام ؛ رسول گرامی خدا (ص) .

لبابه ام فضل ، همسر عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم ، سلمی همسر حمزه سیدالشهداء و عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، اسماء همسر جعفر بن ابی طالب عموزاده‏ ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، و ام المؤمنین میمونه ، چهار زنی هستند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنها را به عنوان چهار خواهر با ایمان معرفی نموده است . سلمی نیز همراه شوهرش حمزه اسلام را پذیرفت .

میمونه در زمان جاهلیت از همسرش مسعود بن عمرو ثقفی جدا گردید و سپس به همسری ابورهم بن عبدالعزی در آمد و با او بود تا ابورهم دار فانی را وداع گفت .

یک سال بعد از صلح حُدَیبیه، در سال هفتم هجری و در ماه ذیقعده ، طبق قرارداد با مشرکان مکّه ، پیامبر و دو هزار تن از مسلمانان همراه ایشان ، سه روز ، جهت ادای عمره ، به مکه سفر نمودند . جلال و عظمت چشم گیر مسلمانان ، اثر عجیبی در روحیه مردم مکه گذاشته بود .

میمونه از آمدن پیامبر صلی الله علیه وسلم خبردار گردید . او در نظر داشت تا خود را به ازدواج رسول خدا (ص) در بیاورد . لذا این مطلب را با خواهرش ام فضل همسر عباس بن عبدالمطلب که از همه به او نزدیک‏تر بود در میان گذاشت . ام فضل نیز آن را با شوهرش در میان گذاشت.

عباس نزد پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم رفت و در مورد بره (میمونه) که مسلمان و مؤمن بود سخن گفت و نیز به پیامبر صلی الله علیه وسلم گفت : ابورهم بن عبدالعزی شوهر بره فوت کرده است ، آیا می‌خواهی با او ازدواج کنی؟ رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم موافقت فرمودند و پسر عمویشان جعفر بن ابی طالب را برای خواستگاری نزد میمونه فرستادند ، هنگامی که جعفر آمد میمونه سوار بر شتر بود و جعفر از او برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خواستگاری کرد . میمونه گفت : " شتر و آنچه بر اوست از آنِ خدا و پیامبرش است" .

مردم در مکه زمزمه کردند که میمونه نتوانست انتظار بکشد بنابراین خودش را به خدا و پیامبرش (ص) هبه کرد . خداوند در پی زمزمه مردم این آیه را نازل کرد:

" یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَکَ أَزْوَاجَکَ اللَّاتِی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیْکَ وَبَنَاتِ عَمِّکَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِکَ وَبَنَاتِ خَالِکَ وَبَنَاتِ خَالاتِکَ اللَّاتِی هَاجَرْنَ مَعَکَ و َامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَهَا خَالِصَةً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَیْهِمْ فِی أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ لِکَیْلا یَکُونَ عَلَیْکَ حَرَجٌ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً " (الأحزاب: ۵۰).

" ای پیامبر همانا ما حلال کردیم برای تو همسرانی را که مهریه آنان را داده باشی و همچنین حلال هستند برای تو کنیزانی که در ملک تو هستند . از آنانی که خداوند در اختیار تو قرار داده است و همچنین دختر عموها و دختر عمه‌ها و دختر دایی‌ها و دختر خاله‌های تو که همراه با تو هجرت کرده‌اند ؛ و زن با ایمانی که خودش را برای پیامبر هبه کند ، اگر پیامبر قصد نکاح او را داشته باشد ، این ویژه تو است نه برای سایر مؤمنان ، همانا می‌دانیم آنچه را که بر شوهران در حق همسران‌شان و آنچه که آنان مالک آنها هستند معین کرده‌ایم تا برای شما مضیقه نباشد و خداوند بخشنده و مهربان است " .

با پیشنهاد عباس بن عبد المطلب عموى آن حضرت در محلی به نام «سَرف» (بین مکّه و مدینه) مراسم عقد توسط عبّاس ابن عبدالمطلب ، عموی پیامبر، انجام و میمونه به ازدواج رسول اکرم (ص) درآمد .

مطابق گفته بسیارى از مفسرین میمونه همان زنى است که خود را به پیغمبر بخشید و چون زن با ایمانى بود و این علاقه او به پیغمبر فقط منشاء ایمانى داشت پیغمبر اسلام به پاسخ این محبت او را به ازدواج خویش در آورد . لازم به ذکر است که میمونه از نظر خانوادگى دارای موقعیت ‏خاصى بود و این ازدواج مى‏توانست پیوند میان پیغمبر و قبایل بزرگ مکه و قریش را برقرار و مستحکم سازد .

بر اساس پیمان صلح حدیبیه پیامبراکرم(ص) بیش از سه روز نمی توانست در مکه بماند، روز سوم سپری شد و آنان گفتند که دیگر نمی توانید در مکه بمانید.

حضرت محمد (ص) در نظر داشت ‏به عنوان عروسى با آن زن فاضله ، مهمانى ترتیب دهد و بزرگان قریش و خویشان میمونه را دعوت نماید و از نزدیک با آنها گفتگو کرده و به دشمنی ها و اختلافات پایان دهد ، ولى قریش حاضر به این کار نشد .

در صبح روز چهارم ، حویطب بن عبدالعزی که بعدها مسلمان شد ، همراه با گروهی از مشرکین نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت : مدت مقرر تمام شده است ، از اینجا برو .

سهیل بن عمرو نیز با چند تن از قریش نزد پیغمبراکرم (ص) آمده و گفتند : مهلت تو پایان یافت و دیگر در مکه نمان .

رسول خدا (ص)به آنها فرمودند : چه ضرر دارد که من در شهر شما عروسى کنم و ولیمه و غذایى به شما بدهم ؟

آنان پاسخ دادند که :

" لا حاجة لنا فى طعامک فاخرج عنا "

ما را به غذا و میهمانى تو احتیاجى نیست هر چه زودتر از شهر ما خارج شو . رسول الله (ص)که چنین دید - طبق قرارداد حدیبیه – به همراه یاران خود از مکه بیرون رفتند و ابورافع - غلام خویش - را در مکه باقی گذاردند تا میمونه را با خود به مدینه بیاورد .

ازدواج رسول خدا (ص) با جناب میمونه موجب نزدیکی فوق العاده رسول خدا (ص) با قوم هلالی شد . قوم هلالی پس از مدتی گروه گروه به دین اسلام مشرف گشتند ، و برای یاری و همکاری با رسول خدا (ص) بپا خاستند ، در هرجایی که رسول الله (ص) می‌رفتند در رکاب ایشان حرکت می‌کردند .

در آغاز ازدواج ، نام ام امومنین میمونه «برّه» بود ولی پیامبر(ص) پس از ازدواج ، نام میمونه را که حاکی از برکت و فرخندگی است ، برای وی برگزیدند . شیوه پیامبر(ص) اینگونه بود که در مواردی اقدام به تغییر نام افراد ‏نموده و نام های خوب یا بهتر را برای آنان برمی‏ گزیدند .

وی زنی صادق و با ایمان بود و در مسجد النبی بسیار نماز می‌خواند . در یکی از روزها کسی از خویشاوندانش نزد او آمد ، بوی شراب به مشام میمونه رسید ، خشمگین شد و فرمود : سوگند به خدا اگر نروی تا حد بر تو اجرا شود ، حق نداری دوباره نزد من بیایی ، او نیز چنین کرد .

پیامبر(ص )در مورد میمونه فرموده اند : ... خداوند قلب ترا با ایمان انباشته و امتحان کرده است .

این سخن رسول خدا (ص) در باره میمونه دلـیـل اعتبار اوست .

پـیـامـبـر اسـلام (ص) در باره مقام و موقعیت اعتقادى و معنوى میمونه و خواهرهاى او فرموده است : "خواهرهاى مومن" .

خواهرهاى مومن عبارتند از : ام الموءمنین میمونه همسر رسول خدا (ص) خواهر او ام الفضل دختر حارث ، خواهر او سلمى دختر حارث و همسر حمزه سیدالشهدا ، و اسما دختر عمیس خواهر مادرى آنها مى باشند .

میمونه در جنگ تبوک در صف مجاهدین اسلام فعال بود و به پرستاری زخمی‌ها و دل جویی از بیماران می‌پرداخت ، و در راه خدا نهایت تلاش و کوشش خود را می‌نمود.

نقل است که ایشان برای پانسمان زخمی‌ها گروه‌پرستاران زن را تشکیل داده بودند ، و برای پانسمان زخم مجروحان و کمک به مجاهدان در میدان های جنگ حضوری تاثیرگذار داشتند و حتی یکبار در هنگامی که برای مجروحین آب می‌آوردند ، در میدان کارزار تیری از تیرهای دشمن بر وی اصابت کرد و بر زمین افتادند .

هنگامی که بیماری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شدت گرفت در خانه میمونه تشریف داشتند و از آن جا به خانه عایشه منتقل گردیدند . عایشه در این مورد می‌گوید : بیماری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خانه میمونه آغاز شد ، ایشان از همسرانشان اجازه خواستند تا در خانه من تیمار داری شوند ، همسرانشان نیز موافقت کردند .

میمونه زنی پاکدامن بود و علمای رجال و شخصیت‌شناسان وی را در علم حدیث نیز مورد اطمینان می‌دانند و او را جزء صحابه پیامبر(ص) نیز شمرده ‏اند . او، هم از رسول خدا(ص) روایت می‏کند و هم از کسان دیگری همچون خواهرزاده ‏اش «ابن‏ عباس» و غیر او . جایگاه والای او را می‏ توانیم در سخنی از امام صادق(ع) شاهد باشیم که به نقل از پدرشان امام باقر(ع) ، حکمی ویژه بانوان را از زبان میمونه آورده است و به این ترتیب آن حضرت ، سخن پیامبر(ص) را به نقل از میمونه بیان می فرمایند.

(من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص54)

از ام امومنین عایشه روایت است که :

" أما أنها من أتقانا لله و أوصلنا للرحم " ؛ " ایشان از همة ما پرهیزگارتر و در صله رحمی و ادای حق خویشاوندان جلوتر بود " .

ام‌المومنین میمونه از دوستداران خاندان زهرا (س) بودند و درباره فضایل علی (ع) نیز احادیثی از ایشان نقل شده است

میمونه در دوران خلافت علی (ع) درباره فضیلت ایشان فرموده اند : به خدا سوگند او هرگز گمراه نشده و کسی به وسیله او گمراه نگشته است. جناب میمونه این فرمایش را سه بار تکرار فرموده اند .

مکان ازدواج و رحلت ام امومنین میمونه

ایشان حدود سه سال با حضرت محمد (ص) زندگی کرده و گفته می شود که ایشان چهل و چهار سال پس از رحلت رسول خدا (ص) ، در قید حیات بودند.

ام امومنین میمونه در ماه ذیقعده سال هفتم هجرت در محل سرف حدود پنج کیلومترى مکه به ازدواج رسول خدا(ص) درآمد . بعد ها به میمنت این ازدواج در آن مکان اطاق و بقعه اى هم سـاخـتـه شـد ؛ امـا از اتـفـاقات روزگار این بود که در سال 61 هجرى در زمان خلافت یزید بن معاویه در حالى که میمونه از مکه بازمی گشت در همان مکانی که با رسول خدا (ص) ازدواج کرده بود و در سن 81 سالگی دارفانی را وداع گفت . خواهرزاده اش ابن عباس بر او نماز خواند ، و در همان بقعه بخاک سپرده شد .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.