پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

لبیک اللهم لبیک لبیک لاشریک لک لبیک ان الحمد و النعمه لک والملک لا شریک لک
پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

پایگاه اطلاع رسانی کاروان ۲۵۰۱۳ لبیک حج- شهرستان بانه

لبیک اللهم لبیک لبیک لاشریک لک لبیک ان الحمد و النعمه لک والملک لا شریک لک

آنان یکدیگر را از زشتی‌ها باز نمی‌داشتند

 

 

خداوند متعال داستان امت‌های پیشین و فرجام ناگوار آن‌ها را برای ما بازگو نموده، آن هنگام که انحرافات و انواع گناهان در میان آنان شایع گردید و کسی از میان‌شان سر بر نیاورد و سخنی برای اصلاح به زبان نیاورد. خداوند متعال فرموده است:

{کافران بنی‌اسرائیل بر زبان داوود و عیسی بن مریم نفرین شدند. این بدان سبب بود که عصیان ورزیده و سرکشی می‌کردند؛ آنان یکدیگر را از کار زشتی که انجام می‌دادند، باز نمی‌داشتند. چه بد بود آن چه انجام می‌دادند} [مائده: ۷۹-۷۸]


خداوند متعال داستان امت‌های پیشین و فرجام ناگوار آن‌ها را برای ما بازگو نموده، آن هنگام که انحرافات و انواع گناهان در میان آنان شایع گردید و کسی از میان‌شان سر بر نیاورد و سخنی برای اصلاح به زبان نیاورد. خداوند متعال فرموده است:

{کافران بنی‌اسرائیل بر زبان داوود و عیسی بن مریم نفرین شدند. این بدان سبب بود که عصیان ورزیده و سرکشی می‌کردند؛ آنان یکدیگر را از کار زشتی که انجام می‌دادند، باز نمی‌داشتند. چه بد بود آن چه انجام می‌دادند} [مائده: ۷۹-۷۸]

در واقع آنان دو بار در حق خود ستم روا داشتند: یک بار هنگامی که به گناه آلوده شدند و بار دیگر هنگامی که گناهان منتشر شده در میان خود را رها کردند بی‌آنکه روحیهٔ نهی از منکر و جلوگیری از بدی در میان‌شان عملی شود.

در حدیث نبوی نحوهٔ حرکت گام به گام آنان به وضعیتی که باعث واجب شدن این کیفر علیه آنان گردید، شرح داده شده است. ابن مسعود ـ رضی الله عنه ـ از رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ روایت کرده است که فرمود: «نخستین باری که نقص در بنی‌اسرائیل وارد شد بدین صورت بود که شخصی به دیدار شخص دیگری می‌رفت [که در حال انجام گناه بود] پس می‌گفت: ای فلانی! از خدا بترس و کاری را که انجام می‌دهی ترک کن که چنین چیزی برای تو حلال نیست. سپس فردا برای بار دوم به دیدار او می‌رفت در حالی که او در همان حال [انجام گناه] بود، اما این باعث نمی‌شد که از هم‌نشینی و هم‌غذایی با وی خودداری کند. هنگامی که چنین کردند خداوند قلب‌های برخی از آنان را به برخی دیگر کوبید» (یعنی نیکوکاران از بدان تاثیر گرفتند). سپس رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ این آیه را تلاوت نمود که: {کافران بنی‌اسرائیل بر زبان داوود و عیسی بن مریم نفرین شدند…} [به روایت ترمذی. وی آن را حسن دانسته است].

زمان بر صالحان بنی اسرائیل گذشت و در این گذر زمان بسیاری از منکرات و زشتی‌ها به آرامی و خزنده از طریق اهل هوا و هوس و اصحاب شهوات، وارد زندگی آنان شد. البته در میان آنان صالحانی بودند که برخاستند و اقدام به نهی از منکر نمودند اما منکرات و زشتی‌ها در درون اهل شهوت جای گرفته بود و دست کشیدن از آن برایشان سخت شده بود، که این نیازمند صبر و تحمل و کار مداوم از سوی صالحان و همینطور دوری گزیدن از اهل شهوات در هنگام انجام گناهان بود؛ اما درجهٔ گرمای درونی صالحان به حدی نبود که در درون خود احساس ویژگی و برتری کنند و بتوانند در جامعه جریانی ایجاد کنند که اهل معاصی را در محاصرهٔ معنوی خود قرار دهد و باعث شود آنان احساس گناه و انزوا نمایند…

در مرحلهٔ بعد این صالحان و نیکوکاران بودند که دچار ضعف و خود باختگی و حس خود کم‌بینی شدند به طوری که به رفت و آمد با گناهکاران و اهل معاصی پرداختند و به گناهان آنان راضی شدند، یا حداقل در ظاهر برای دیگران اینطور نمایان می‌شد. اینگونه بود که بسیاری از نشانه‌های حق از میان رفت و نسل‌های بعد توانایی شناسایی خوب و بد را از دست دادند و بر همین انحراف بزرگ شدند و دیگر جدا سازی و تمایز میان حق و باطل برای بسیاری از مردم ممکن نبود؛ نتیجهٔ نهایی این بود که خداوند قلوب آنان را به هم کوبید. این عبارت که در حدیث نبوی آمده است اشاره به حالتی از آشوبِ آمیخته با درد دارد؛ به گونه‌ای که جوامع آنان شروط ضروری ماندگاری و ادامهٔ زندگی مادی و معنوی را از دست داد و پایان آنان «عذاب خداوندی» بود.

هر جامعه‌ای در هر درجه از فضل و کمالات و پیشرفت که باشد بی‌نیاز از گروهی نیست که ارزش‌های والای آن جامعه در آنان نمود یابد و این گروه به محافظت از وجود معنوی آن جامعه بپردازند؛ وجودی که در عقیده و اخلاق و ضابطه‌های آن جامعه در روابط میان مردم، نمود می‌یابد. این گروه نمایندهٔ نیکی‌ها و نشان دهندهٔ درجهٔ «خیریت» هر جامعه است، چنانکه پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «هیچ پیامبری در امت‌های پیش از من برانگیخته نشده مگر آنکه حواریان و یارانی داشته که سنت او را برگرفته و به دستورات وی اقتدا می‌کنند؛ سپس بعد از آنان گروهی خواهند آمد که آنچه را می‌گویند انجام نمی‌دهند…» [به روایت امام مسلم نیشابوری].

این آمرانِ به معروف و باز دارندگانِ از منکر، شعله‌ای روشن و جوششی در درون خود دارند که باعث می‌شود دل‌مشغولی اصلی‌شان، غم جامعه باشد. جامعه نیز از این افراد سود می‌برد، زیرا به واسطهٔ همین گروه، توازن و پایداری و شروط بقای خود را به دست می‌آورد.

در جامعهٔ مسلمان شرط نیست که همهٔ افراد آن از دعوتگران و ناصحان باشند، بلکه لازم است نسبتی کافی از دلسوزان که صدایشان شنیده می‌شود و دارای تاثیر در میان مردم هستند، وجود داشته باشند که بتوانند خلأ فرهنگی آن جامعه را پر کنند و امکانات و سخت‌افزار لازم را در اختیار داشته باشند به طوری که راه حق به طور مستمر آشکار و واضح باقی بماند و اجازه دهد سنت «مدافعهٔ» میان حق و باطل به طوری که نیروی حق برای بقا کافی باشد، ادامه یابد، و این همان سخن خداوند متعال است که می‌فرماید:

{باید در میان شما گروهی باشد که [مردم را] به سوی نیکی دعوت دهند و از زشتی‌ها باز بدارند، و آنانند که رستگارند} [آل عمران: ۱۰۴].دکتر عبدالکریم بَکّار / ترجمه: ابوعامر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.