دلنوشته ای عرفانی و عرض ادب به روضه ی مبارک نبی نور

 دلنوشته ای عرفانی و عرض ادب به روضه ی مبارک نبی نور ورحمت پیام آور صلح ومهربانی توسط برادر واستاد گرانقدر حاج منوجهر اسراری درموسم حج ۱۳۹۶

صبح یک شنبه تاریخ ۹۶/۵/۱۵
 ساعت ۳:۳۵به نیت نزدیک شدن در روضه مبارک خواستم؛ از باب صدیق وارد شوم، مسدود بود .هر طور بود خود را در شبستان جا دادم.
 منتظرم بعد از نماز صبح که برای زیارت بقیع بیرون می روند بتوانم دگربار در روضه مبارک نماز سنت به جای آورم ،که شاید آخرین فرصت باشد.
 ای کاش اینجا شبانه روز به جای ۲۴ ساعت ۴۸ ساعت می بود تا می توانستیم به هر آنچه دلمان می خواهد برسیم.
اینجا آمده ایم تا از صاحب خانه،مالک نفوس،پروردگار محمد(ص)،واز فداکاران اسلام، درخواست وطلب کمک نماییم.
 آمده ایم تا اظهار بندگی و کمی و نقص به درگاهش نماییم تا به برکت دعای زحمت کشان راه اسلام بخشیده شویم.
آمده ایم تا عرض حال نماییم و کمترین درجات خود را با ساییدن پیشانی بر خاک پاک اعلام نماییم.
 عاشقم،نمی توانم عشقم را با کلمات بیان نماییم ،از درون می جوشم میل گریه دارم ولی نمی توانم گریه کنم. الهی این چه حالتی است که به عمرم ندیده ام. می دانم بعد ها این گریه هارا بیرون خواهم داد. محیط خیلی ساکت و آرام مودب و با وقار است هیچ کس اینجا نمی تواند بی ادبی بکند صدایش را بلند کند.
وحتی در کنار مرقد پاک حضرت شرم دارد این چه حسی است. این چه فضایی است چه معنویتی است آدمی شرم دارد بر روی خاکش هم راه برود وجب به وجب این خاک بوی مهربانی می دهد رنگ عظمت می بیند. صدای دعا و نیایش میشنود دلم میخواهد با تمام وجود بر این همه خاک پاک بوسه بزنم،مگر نه این است این خاک جای پیشانی عرق ریزان وخستگان اسلام و یاوران محمد امین ص است.
 مگر نه این است روی عطراگین و عرق خشک شده پیشانی آنان است،جانم به فدایشان روحم به قربانشان دلم جای پای استقامت پایداری وعظمتشان،
مدیون همه ی آنان هستیم مدیون بزرگواری ها،رشادت ها و خون فشانی هایشان هستیم .ای خدای فدا کاران؛ ای خدای محمد امین؛ ای خدای انبیاءو اولیاء و شهدا وصدیقین، ای خدای یاوران و یاران خدوم محمد امین، به درگاهت آمده ام تا بخشیده شوم به جوار مرقد رحمت للعالمین تا شفیع روز حسابم باشد. به میعاد گاه عاشقان آمده ام تا عشقم را اعلام نمایم.
ببخش ای بخشنده ،رحم کن ای رحیم فضیلت بده ای فاضل،آگاهم کن ای آگاه به امور ،عاشق ترم کن ای محبوب ،متحولم کن ای حالت ساز ،مودبم کن ای با ادب ،علیمم کن ای عالم، هدایتم کن ای هادی ،آرامم کن ای آرام ،صبورم کن ای صبور ،جمیلم کن ای جمیل ،مهربانم کن ای مهربان.
 چگونه می توانم این همه خوبی های تورا فراموش کنم؟مرا دعوت کرده ای وبه خانه ی خود خوانده ای باچه رویی بنگرم تو که بزرگواری خود را نمایاندی، بزرگی همیشه لایق توست کوچکی برای من می ماند خجالتی برای من است الهی مرا شرمنده ی بندگانت قرار مده بگذار شرمنده تو باشم زیرا تو بخشنده ای.
نماز صبح شروع شد می روم تا باری دیگر به عظمتت اذعان کنم ،به یکتاییت شهادت بدهم ،به پیامبری محمد گواهی دهم به ندای نماز پاسخ دهم ،به ذکرت بیایم یادت کنم تا در روز حساب توهم مرا یاد کنی روزتنگنای قیامت مرا بخوان می آیم تا به رستگاری برسم به نماز به رستگار ی رسیدن نعمت بزرگی است ،به فلاحم برسان ای بزرگ
الهی به همه ی آنانی که مرا وکیل سلام و دعا گویی کرده اند به برکت اذان صبح ،هدایت فرما و نیازهایشان را بر آور ده فرما.بعد از نماز صبح،از باب الصدیق وارد شدم درصف متراکم حدود یک ساعت منتظر ماندم ،گرما و فشار را تحمل کردم نظافت می کردند در ادامه مانع برای گروه اول برداشته شدتا آنان دو رکعت نماز را در مابین منبر و بیت پیامبر(ص)برپا کنند. نوبت ما رسید هجوم کردیم نماز برپا گردید دلم خنک شد که در باغ بهشت نماز خواندم خواستم از ضریح مطهر  فضای قبر پیامبر شریف را ببینم مامور سعودی  مانع شد.
 از در بیرون آمدم و سلام دادم واز طرف خود و موکلینم به پیام رسان نیکی ها وراستی هاوخوبی ها محمد امین و یاران با وفایش سلام دادم.